loading...
irandl130
بهترین محصولات سال
irandl130 بازدید : 46 جمعه 14 مرداد 1390 نظرات (0)


Dzsoft
اگر اهل کار کردن با پاورپوینت می باشید میدانید که فایل های خروجی اسلاید شو برای بازشدن نیاز به همان برنامه پاورپوینت دارد.یعنی اگر اسلایدشو ساختید و خواستید روی کامپیوتر دیگر اجرا کنید باید روی آن کامپیوتر نیز پاورپوینت نصب کنید.شاید کار سختی باشد.به همین دلیل در این ساعت از میهن دانلود برنامه ای اماده کرده ایم که این مشکل را از بین می برد.یعنی فایل پاورپوینت شما رو به فرمت exe تبدیل میکند و به راحتی میتوانید روی هر کامپیوتر دیگر اجرا کنید.
PowerPoint Slide Show Converter - نرم افزاری برای تبدیل اسلایدشو های ساخته شده با نرم افزار Microsoft PowerPoint میباشد که آنها را به فرمت exe تبدیل می کند و دیگر برای پخش آنها به نرم افزار پاورپوینت نیازی ندارید .
با این نرم افزار میتوانید راحت اسلایدشو های خود را برای دوستان خود ارسال کنید و انها بدون نیاز به پاورپوینت میتوانند کار شما را ببینند.
براي دانلود نرم افزار و مشاهده توضيحات تکميلي به ادامه مطلب مراجعه نماييد...

irandl130 بازدید : 49 جمعه 14 مرداد 1390 نظرات (0)

Dzsoft
احتملا شما نیز عکس هایی از خود یا خانواده در هارد خود دارید.آیا دوست دارید این عکس ها را به ویدیو تبدیل کنید یا اینکه موزیک پشت آن بی اندازید؟هم امنون در سایت میهن دانلود قصد معرفی نرم افزاری مشهور در این زمینه را داریم.
VideoMach 5.8.8 - نام نرم افزاری محبوب جهت تبدیل عکس به ویدیو می باشد.این برنامه قابلیت هایی نظیر اضافه کردن صدا به انیمیشن،استخراج صدا از فیلم،بالا بردن سرعت عملایت،تغییر اندازه،چرخش و برش را دارد.فرمت های پشتیبانی شده توسط این نرم افزار AVI ، MPEG ، FLC، HAV، JPEG ، PNG، BMPو... می باشد.
براي دانلود نرم افزار و مشاهده توضيحات تکميلي به ادامه مطلب مراجعه نماييد...

irandl130 بازدید : 100 جمعه 14 مرداد 1390 نظرات (0)

cocks2

در اين پست از وب سايت ميهن دانلود قصد معرفي يک نرم افزار حرفه اي جهت ويرايش فايل هاي صوتي،ضبط صدا،ميکس و . . . را داريم.با اين نرم افزار شما ميتوانيد انواع فايل هاي صوتي مانند MP3, OGG و حتي MIDI را باز کرده و آنها را به هر نحوي که دوست داريد ويرايش کنيد.REAPER يک نرم افزار کاملا مناسب و حرفه اي براي کار بر روي فايل هاي صوتي ميباشد.نرم افزاري که بهترين امکانات را دارد.اين برنامه از حتي از فايل هاي باز و در حال اجراي usb نيز پشتيباني ميکند.عملکرد بسيار عالي اين موتور باعث شده است که طرفداران زيادي پيدا کند.يکي ديگر از قابليت هاي اين برنامه تواناي استخراج انواع فرمت ها مانند WAV/BWF/W64, AIFF, WavPack, FLAC, OGG, and MIDI مي باشد.اين برنامه بسيار انعطاف پذير ميباشد و هر کاري که دوست داريد ميتوانيد به راحتي روي فايل هاي صوتي خود انجام دهيد.
براي دانلود نرم افزار و مشاهده توضيحات تکميلي به ادامه مطلب مراجعه نماييد...

irandl130 بازدید : 68 جمعه 14 مرداد 1390 نظرات (0)

Total-audio
Total Audio Converter - دقیقا همان چیزی هست که عاشقان موسیقی به ان نیاز دارند.این برنامه به شما کمک میکند تا موسیقی مناسب خود را برای هر فرد یا برای گوشی ان استخراج کنید تا بتواند از ان استفاده کند.حتی با این برنامه میتوانید به راحتی فایل های یوتیوب را دریافت کنید و در هارد خود قرار دهید.این برنامه به راحتی میتواند فرمت هایی نظیر MP3, WAV, WMA, FLAC, OGG, MPC, APE, MP4 را به یک دیگر تبدیل کند.این برنامه همچنین قابلیت ریپ کردن سی دی ها را دارد و یا اینکه آنها را بی سی دی های فشرده تبدیل کنید .
براي دانلود نرم افزار و مشاهده توضيحات تکميلي به ادامه مطلب مراجعه نماييد...

irandl130 بازدید : 45 جمعه 14 مرداد 1390 نظرات (0)
دانلود پلیر ساده و قدرتمند Stereoscopic Player 1.7.3
نرم افزارهای پلیر بسیاری تاکنون ارائه شده است و هرکدام دارای قابلیت ها و مشکلاتی بوده اند ، که با این وجود هرکدام توانسته اند توجه بخش خاصی از کاربران را به خود جلب کنند. اما برای آن دسته از کاربران که سادگی در طراحی را می پسندند شاید داشتن پلیری با طراحی ظاهری ساده اما قدرتمند و کارآمد جالب توجه باشد.Stereoscopic Player نام پلیری است که مشخصاتی که در بالا بیان شد را داراست. این نرم افزار توانایی پخش طیف وسیعی از فایل های ویدیویی را داراست و همچنین قادر به پخش فیلم های سه بعدی نیز هست. توسط این پلیر می توانید انواع و اقسام فرمت های ویدیویی را اجرا کنید ، ویدیوهای آنلاین را تماشا کنید ، دی وی دی فیلم ببینید و برنامه های تلویزیون را با استفاده از یک کارت TV تماشا کنید و از دیگر امکانات این نرم افزار بهره مند شوید. آخرین نسخه از این نرم افزار را هم اکنون می توانید از سایت میهن دانلود دریافت نمایید.
برای مشاهده توضیحات تکمیلی و دانلود نرم افزار به ادامه مطلب مراجعه نمایید...
irandl130 بازدید : 50 جمعه 14 مرداد 1390 نظرات (0)
دانلود نرم افزار تغییر فرمت تصاویر CoolUtils Total Image Converter 1.5.0.94
Total Image Converter نام نرم افزاری است که توسط شرکت CoolUtils ساخته و روانه ی بازار شده است. این نرم افزار کاربردی و کم حجم به شما امکان تبدیل فرمت عکس ها به یکدیگر را می دهد. با استفاده از این نرم افزار به سادگی می توانید فرمت های مختلف گرافیکی را به یکدیگر تبدیل کنید و همچنین در هنگام تبدیل سایز تصاویر را نیز تغییر دهید و به سایز دلخواه خود برسید. این نرم افزار برای انجام این امور از فرمت های بسیاری پشتیبانی می کند و همچنین امکان تبدیل به صورت گروهی را نیز فراهم کرده است. می توانید روی عکس ها Watermark قرار دهید و یا کادر آنها را تغییر دهید. سرعت تبدیل در این نرم افزار کاملأ قابل قبول است و زمان زیادی نخواهد گرفت. همچنین کیفیت خروجی نیز به هیچ عنوان کاهش نخواهد یافت. آخرین ورژن این نرم افزار را هم اکنون می توانید از سایت میهن دانلود دریافت نمایید.
برای دانلود نرم افزار و مشاهده توضیحات تکمیلی به ادامه مطلب مراجعه نمایید...
irandl130 بازدید : 77 جمعه 14 مرداد 1390 نظرات (0)


anyvideoconverter1.
در این ساعت از میهن دانلود قصد معرفی نرم افزاری پرکاربرد را داریم. نرم افزاری محبوب جهت تبدیل انواع فایل های تصویری و صوتی.نرم افزارهای مبدل یکی از نرم افزارهایی هستند که اکثر افراد به انها احتیاج دارند.مسلما هر کسی نیاز به تبدیل فایل های ویدویی خود دارد، که برای اینکار باید حتما یک نرم افزار مبدل روی رایانه خود نصب کنند.به همین منظور قصد داریم نرم افزار فوق العاده Any Video Converter که جهت تبدیل فایل های ویدویی می باشد را به شما معرفی کنیم. All in one لقبی هست که به این برنامه داده ان (همه کار در یک چیز)- یعنی این برنامه همه خواسته های شما را انجام می دهداین برنامه تقریبا همه فرمت ها را پشتیبانی میکند ، فرمت های نظیر DivX, XviD, MOV, rm, rmvb, MPEG, VOB, DVD, WMV, AVI to MPEG-4 .و . . . !
براي دانلود نرم افزار و مشاهده توضيحات تکميلي به ادامه مطلب مراجعه نماييد

irandl130 بازدید : 54 جمعه 14 مرداد 1390 نظرات (0)

v
شاید شما نیز در هارد خود فیلم یا کلیپی هست که دوست دارید روی گوشی خود بریزید ، اما به دلیل اینکه گوشی شما بعضی از فرمت ها را نمیتواند پشتیبانی کند،شما نمیتوانید این فیلم یا کلیپ را مشاهده کنید.در این صورت تنها را برای شما استفاده از برنامه ای جهت نغییر فرمت می باشد.برنامه ای که در میهن دانلود قصد معرفی ان را داریم به راحتی میتوانید بوسیله ان فرمت فیلم های خود را عوض کنید.
Absolute Video - نام نرم افزاری جهت تبدیل فایل های ویدویی به یک دیگر می باشد.پشتیبانی از فرمت هایی نظیر VCD, SVCD, DVD, AVI, XDIV, MPEG4, WMV, ASF جز یکی از قابلیت های این برنامه بشمارمیرود.از دیگر ویژگی های این نرم افزار سرعت بالای ان در هنگام تبدیل می باشد.
براي دانلود نرم افزار و مشاهده توضيحات تکميلي به ادامه مطلب مراجعه نماييد...

irandl130 بازدید : 35 جمعه 14 مرداد 1390 نظرات (0)

● تقسيم بندی بر اساس توپولوژی . الگوی هندسی استفاده شده جهت اتصال کامپيوترها ، توپولوژی ناميده می شود. توپولوژی انتخاب شده برای پياده سازی شبکه ها، عاملی مهم در جهت کشف و برطرف نمودن خطاء در شبکه خواهد بود. انتخاب يک توپولوژی خاص نمی تواند بدون ارتباط با محيط انتقال و روش های استفاده از خط مطرح گردد. نوع توپولوژی انتخابی جهت اتصال کامپيوترها به يکديگر ، مستقيما" بر نوع محيط انتقال و روش های استفاده از خط تاثير می گذارد. با توجه به تاثير مستقيم توپولوژی انتخابی در نوع کابل کشی و هزينه های مربوط به آن ، می بايست با دقت و تامل به انتخاب توپولوژی يک شبکه همت گماشت . عوامل مختلفی جهت انتخاب يک توپولوژی بهينه مطرح می شود. مهمترين اين عوامل بشرح ذيل است :
هزينه . هر نوع محيط انتقال که برای شبکه LAN انتخاب گردد، در نهايت می بايست عمليات نصب شبکه در يک ساختمان پياده سازی گردد. عمليات فوق فرآيندی طولانی جهت نصب کانال های مربوطه به کابل ها و محل عبور کابل ها در ساختمان است . در حالت ايده آل کابل کشی و ايجاد کانال های مربوطه می بايست قبل از تصرف و بکارگيری ساختمان انجام گرفته باشد. بهرحال می بايست هزينه نصب شبکه بهينه گردد.
انعطاف پذيری . يکی از مزايای شبکه های LAN ، توانائی پردازش داده ها و گستردگی و توزيع گره ها در يک محيط است . بدين ترتيب توان محاسباتی سيستم و منابع موجود در اختيار تمام استفاده کنندگان قرار خواهد گرفت . در ادارات همه چيز تغيير خواهد کرد.( لوازم اداری، اتاقها و ... ) . توپولوژی انتخابی می بايست بسادگی امکان تغيير پيکربندی در شبکه را فراهم نمايد. مثلا" ايستگاهی را از نقطه ای به نقطه ديگر انتقال و يا قادر به ايجاد يک ايستگاه جديد در شبکه باشيم .
سه نوع توپولوژی رايج در شبکه های LAN استفاده می گردد :
BUS
STAR
RING
توپولوژی BUS . يکی از رايجترين توپولوژی ها برای پياده سازی شبکه های LAN است . در مدل فوق از يک کابل بعنوان ستون فقرات اصلی در شبکه استفاده شده و تمام کامپيوترهای موجود در شبکه ( سرويس دهنده ، سرويس گيرنده ) به آن متصل می گردند.
مزايای توپولوژی BUS
- کم بودن طول کابل . بدليل استفاده از يک خط انتقال جهت اتصال تمام کامپيوترها ، در توپولوژی فوق از کابل کمی استفاده می شود.موضوع فوق باعث پايين آمدن هزينه نصب و ايجاد تسهيلات لازم در جهت پشتيبانی شبکه خواهد بود.
- ساختار ساده . توپولوژی BUS دارای يک ساختار ساده است . در مدل فوق صرفا" از يک کابل برای انتقال اطلاعات استفاده می شود.
- توسعه آسان . يک کامپيوتر جديد را می توان براحتی در نقطه ای از شبکه اضافه کرد. در صورت اضافه شدن ايستگاههای بيشتر در يک سگمنت ، می توان از تقويت کننده هائی به نام Repeater استفاده کرد.


معايب توپولوژی BUS
- مشکل بودن عيب يابی . با اينکه سادگی موجود در تويولوژی BUS امکان بروز اشتباه را کاهش می دهند، ولی در صورت بروز خطاء کشف آن ساده نخواهد بود. در شبکه هائی که از توپولوژی فوق استفاده می نمايند ، کنترل شبکه در هر گره دارای مرکزيت نبوده و در صورت بروز خطاء می بايست نقاط زيادی بمنظور تشخيص خطاء بازديد و بررسی گردند.
- ايزوله کردن خطاء مشکل است . در صورتيکه يک کامپيوتر در توپولوژی فوق دچار مشکل گردد ، می بايست کامپيوتر را در محلی که به شبکه متصل است رفع عيب نمود. در موارد خاص می توان يک گره را از شبکه جدا کرد. در حالتيکه اشکال در محيط انتقال باشد ، تمام يک سگمنت می بايست از شبکه خارج گردد.
- ماهيت تکرارکننده ها . در موارديکه برای توسعه شبکه از تکرارکننده ها استفاده می گردد، ممکن است در ساختار شبکه تغييراتی نيز داده شود. موضوع فوق مستلزم بکارگيری کابل بيشتر و اضافه نمودن اتصالات مخصوص شبکه است .
توپولوژی STAR . در اين نوع توپولوژی همانگونه که از نام آن مشخص است ، از مدلی شبيه "ستاره" استفاده می گردد. در اين مدل تمام کامپيوترهای موجود در شبکه معمولا" به يک دستگاه خاص با نام " هاب " متصل خواهند شد.
مزايای توپولوژی STAR
- سادگی سرويس شبکه . توپولوژی STAR شامل تعدادی از نقاط اتصالی در يک نقطه مرکزی است . ويژگی فوق تغيير در ساختار و سرويس شبکه را آسان می نمايد.
- در هر اتصال يکدستگاه . نقاط اتصالی در شبکه ذاتا" مستعد اشکال هستند. در توپولوژی STAR اشکال در يک اتصال ، باعث خروج آن خط از شبکه و سرويس و اشکال زدائی خط مزبور است . عمليات فوق تاثيری در عملکرد ساير کامپيوترهای موجود در شبکه نخواهد گذاشت .
- کنترل مرکزی و عيب يابی . با توجه به اين مسئله که نقطه مرکزی مستقيما" به هر ايستگاه موجود در شبکه متصل است ، اشکالات و ايرادات در شبکه بسادگی تشخيص و مهار خواهند گرديد.
- روش های ساده دستيابی . هر اتصال در شبکه شامل يک نقطه مرکزی و يک گره جانبی است . در چنين حالتی دستيابی به محيط انتقال حهت ارسال و دريافت اطلاعات دارای الگوريتمی ساده خواهد بود.
معايب توپولوژی STAR
- زياد بودن طول کابل . بدليل اتصال مستقيم هر گره به نقطه مرکزی ، مقدار زيادی کابل مصرف می شود. با توجه به اينکه هزينه کابل نسبت به تمام شبکه ، کم است ، تراکم در کانال کشی جهت کابل ها و مسائل مربوط به نصب و پشتيبنی آنها بطور قابل توجهی هزينه ها را افزايش خواهد داد.
- مشکل بودن توسعه . اضافه نمودن يک گره جديد به شبکه مستلزم يک اتصال از نقطه مرکزی به گره جديد است . با اينکه در زمان کابل کشی پيش بينی های لازم جهت توسعه در نظر گرفته می شود ، ولی در برخی حالات نظير زمانيکه طول زيادی از کابل مورد نياز بوده و يا اتصال مجموعه ای از گره های غير قابل پيش بينی اوليه ، توسعه شبکه را با مشکل مواجه خواهد کرد.
- وابستگی به نقطه مرکزی . در صورتيکه نقطه مرکزی ( هاب ) در شبکه با مشکل مواجه شود ، تمام شبکه غيرقابل استفاده خواهد بود.
توپولوژی RING . در اين نوع توپولوژی تمام کامپيوترها بصورت يک حلقه به يکديگر مرتبط می گردند. تمام کامپيوترهای موجود در شبکه ( سرويس دهنده ، سرويس گيرنده ) به يک کابل که بصورت يک دايره بسته است ، متصل می گردند. در مدل فوق هر گره به دو و فقط دو همسايه مجاور خود متصل است . اطلاعات از گره مجاور دريافت و به گره بعدی ارسال می شوند. بنابراين داده ها فقط در يک جهت حرکت کرده و از ايستگاهی به ايستگاه ديگر انتقال پيدا می کنند.
مزايای توپولوژی RING
- کم بودن طول کابل . طول کابلی که در اين مدل بکار گرفته می شود ، قابل مقايسه به توپولوژی BUS نبوده و طول کمی را در بردارد. ويژگی فوق باعث کاهش تعداد اتصالات ( کانکتور) در شبکه شده و ضريب اعتماد به شبکه را افزايش خواهد داد.
- نياز به فضائی خاص جهت انشعابات در کابل کشی نخواهد بود.بدليل استفاده از يک کابل جهت اتصال هر گره به گره همسايه اش ، اختصاص محل هائی خاص بمنظور کابل کشی ضرورتی نخواهد داشت .
- مناسب جهت فيبر نوری . استفاده از فيبر نوری باعث بالا رفتن نرخ سرعت انتقال اطلاعات در شبکه است. چون در توپولوژی فوق ترافيک داده ها در يک جهت است ، می توان از فيبر نوری بمنظور محيط انتقال استفاده کرد.در صورت تمايل می توان در هر بخش ازشبکه از يک نوع کابل بعنوان محيط انتقال استفاده کرد . مثلا" در محيط های ادرای از مدل های مسی و در محيط کارخانه از فيبر نوری استفاده کرد.

معايب توپولوژی RING
- اشکال در يک گره باعث اشکال در تمام شبکه می گردد. در صورت بروز اشکال در يک گره ، تمام شبکه با اشکال مواجه خواهد شد. و تا زمانيکه گره معيوب از شبکه خارج نگردد ، هيچگونه ترافيک اطلاعاتی را روی شبکه نمی توان داشت .
- اشکال زدائی مشکل است . بروز اشکال در يک گره می تواند روی تمام گرههای ديگر تاثير گذار باشد. بمنظور عيب يابی می بايست چندين گره بررسی تا گره مورد نظر پيدا گردد.
- تغيير در ساختار شبکه مشکل است . در زمان گسترش و يا اصلاح حوزه جغرافيائی تحت پوشش شبکه ، بدليل ماهيت حلقوی شبکه مسائلی بوجود خواهد آمد .
- توپولوژی بر روی نوع دستيابی تاثير می گذارد. هر گره در شبکه دارای مسئوليت عبور دادن داده ای است که از گره مجاور دريافت داشته است . قبل از اينکه يک گره بتواند داده خود را ارسال نمايد ، می بايست به اين اطمينان برسد که محيط انتقال برای استفاده قابل دستيابی است .
● تقسيم بندی بر اساس حوزه جغرافی تحت پوشش . شبکه های کامپيوتری با توجه به حوزه جغرافيائی تحت پوشش به سه گروه تقسيم می گردند :
شبکه های محلی ( کوچک ) LAN
شبکه های متوسط MAN
شبکه های گسترده WAN
شبکه های LAN . حوزه جغرافيائی که توسط اين نوع از شبکه ها پوشش داده می شود ، يک محيط کوچک نظير يک ساختمان اداری است . اين نوع از شبکه ها دارای ويژگی های زير می باشند :
توانائی ارسال اطلاعات با سرعت بالا
محدوديت فاصله
قابليت استفاده از محيط مخابراتی ارزان نظير خطوط تلفن بمنظور ارسال اطلاعات
نرخ پايين خطاء در ارسال اطلاعات با توجه به محدود بودن فاصله
شبکه های MAN . حوزه جغرافيائی که توسط اين نوع شبکه ها پوشش داده می شود ، در حد و اندازه يک شهر و يا شهرستان است . ويژگی های اين نوع از شبکه ها بشرح زير است :
پيچيدگی بيشتر نسبت به شبکه های محلی
قابليت ارسال تصاوير و صدا
قابليت ايجاد ارتباط بين چندين شبکه
شبکه های WAN . حوزه جغرافيائی که توسط اين نوع شبکه ها پوشش داده می شود ، در حد و اندازه کشور و قاره است . ويژگی اين نوع شبکه ها بشرح زير است :
قابليت ارسال اطلاعات بين کشورها و قاره ها
قابليت ايجاد ارتباط بين شبکه های LAN
سرعت پايين ارسال اطلاعات نسبت به شبکه های LAN
نرخ خطای بالا با توجه به گستردگی محدوده تحت پوشش

● کابل در شبکه
در شبکه های محلی از کابل بعنوان محيط انتقال و بمنظور ارسال اطلاعات استفاده می گردد.ازچندين نوع کابل در شبکه های محلی استفاده می گردد. در برخی موارد ممکن است در يک شبکه صرفا" از يک نوع کابل استفاده و يا با توجه به شرايط موجود از چندين نوع کابل استفاده گردد. نوع کابل انتخاب شده برای يک شبکه به عوامل متفاوتی نظير : توپولوژی شبکه، پروتکل و اندازه شبکه بستگی خواهد داشت . آگاهی از خصايص و ويژگی های متفاوت هر يک از کابل ها و تاثير هر يک از آنها بر ساير ويژگی های شبکه، بمنظور طراحی و پياده سازی يک شبکه موفق بسيار لازم است .
- کابل Unshielded Twisted pair )UTP)
متداولترين نوع کابلی که در انتقال اطلاعات استفاده می گردد ، کابل های بهم تابيده می باشند. اين نوع کابل ها دارای دو رشته سيم به هم پيچيده بوده که هر دو نسبت زمين دارای يک امپدانش يکسان می باشند. بدين ترتيب امکان تاثير پذيری اين نوع کابل ها از کابل های مجاور و يا ساير منابع خارجی کاهش خواهد يافت . کابل های بهم تابيده دارای دو مدل متفاوت : Shielded ( روکش دار ) و Unshielded ( بدون روکش ) می باشند. کابل UTP نسبت به کابل STP بمراتب متداول تر بوده و در اکثر شبکه های محلی استفاده می گردد.کيفيت کابل های UTP متغير بوده و از کابل های معمولی استفاده شده برای تلفن تا کابل های با سرعت بالا را شامل می گردد. کابل دارای چهار زوج سيم بوده و درون يک روکش قرار می گيرند. هر زوج با تعداد مشخصی پيچ تابانده شده ( در واحد اينچ ) تا تاثير پذيری آن از ساير زوج ها و ياساير دستگاههای الکتريکی کاهش يابد.
کاربردهای شبکه
هسته اصلی سیستم های توزیع اطلاعات را شبکه های کامپیوتری تشکیل می دهند. مفهوم شبکه های کامپیوتری بر پایه اتصال کامپیوتر ها و دیگر تجهیزات سخت افزاری به یکدیگر برای ایجاد امکان ارتباط و تبادل اطلاعات استوار شده است. گروهی از کامپیوتر ها و دیگر تجهیزات متصل به هم را یک شبکه می نامند. کامپیوتر هایی که در یک شبکه واقع هستند، میتوانند اطلاعات، پیام، نرم افزار و سخت افزارها را بین یکدیگر به اشتراک بگذارند. به اشتراک گذاشتن اطلاعات، پیام ها و نرم افزارها، تقریباً برای همه قابل تصور است در این فرایند نسخه ها یا کپی اطلاعات نرم افزاری از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر منتقل می شود. هنگامی که از به اشتراک گذاشتن سخت افزار سخن می گوییم به معنی آن است که تجهیزاتی نظیر چاپگر یا دستگاه مودم را می توان به یک کامپیوتر متصل کرد و از کامپیوتر دیگر واقع در همان شبکه، از آن ها استفاده نمود.
به عنوان مثال در یک سازمان معمولاً اطلاعات مربوط به حقوق و دستمزدپرسنل در بخش حسابداری نگهداری می شود. در صورتی که در این سازمان از شبکه کامپیوتری استفاده شده باشد، مدیر سازمان می تواند از دفتر خود به این اطلاعات دسترسی یابد و آن ها را مورد بررسی قرار دهد. به اشتراک گذاشتن اطلاعات و منابع نرم افزاری و سخت افزاری دارای مزیت های فراوانی است. شبکه های کامپیوتری می توانند تقریباً هر نوع اطلاعاتی را به هر شخصی که به شبکه دسترسی داشته باشد عرضه کنند. این ویژگی امکان پردازش غیر متمرکزاطلاعات را فراهم می کند. در گذشته به علت محدود بودن روش های انتقال اطلاعات کلیه فرایند های پردازش آن نیز در یک محل انجام می گرفته است. سهولت و سرعت روش های امروزی انتقال اطلاعات در مقایسه با روش هایی نظیر انتقال دیسکت یا نوار باعث شده است که ارتباطات انسانی نیز علاوه بر مکالمات صوتی، رسانه ای جدید بیابند.
به کمک شبکه های کامپیوتری می توان در هزینه های مربوط به تجهیزات گران قیمت سخت افزاری نظیر هارد دیسک، دستگاه های ورود اطلاعات و... صرفه جویی کرد. شبکه های کامپیوتری، نیازهای کاربران در نصب منابع سخت افزاری را رفع کرده یا به حداقل می رسانند.
از شبکه های کامپیوتری می توان برای استاندارد سازی برنامه های کاربردی نظیر واژه پردازها و صفحه گسترده ها، استفاده کرد. یک برنامه کاربردی می تواند در یک کامپیوتر مرکزی واقع در شبکه اجرا شود و کاربران بدون نیاز به نگهداری نسخه اصلی برنامه، از آن در کامپیوتر خود استفاده کنند.
استاندارد سازی برنامه های کاربردی دارای این مزیت است که تمام کاربران و یک نسخه مشخص استفاده می کنند. این موضوع باعث می شود تا پشتیبانی شرکت عرضه کننده نرم افزار از محصول خود تسهیل شده و نگهداری از آن به شکل موثرتری انجام شود.
مزیت دیگر استفاده از شبکه های کامپیوتری، امکان استفاده از شبکه برای برقراری ارتباطات روی خط (Online) از طریق ارسال پیام است. به عنوان مثال مدیران می توانند برای ارتباط با تعداد زیادی از کارمندان از پست الکترونیکی استفاده کنند.
تاریخچه پیدایش شبکه
در سال 1957 نخستین ماهواره، یعنی اسپوتنیک توسط اتحاد جماهیر شوروی سابق به فضا پرتاب شد. در همین دوران رقابت سختی از نظر تسلیحاتی بین دو ابرقدرت آن زمان جریان داشت و دنیا در دوران رقابت سختی از نظر تسلیحاتی بین دو ابر قدرت آن زمان جریان داشت و دنیا در دوران جنگ سرد به سر می برد. وزارت دفاع امریکا در واکنش به این اقدام رقیب نظامی خود، آژانس پروژه های تحقیقاتی پیشرفته یا آرپا (ARPA) را تاسیس کرد. یکی از پروژه های مهم این آژانس تامین ارتباطات در زمان جنگ جهانی احتمالی تعریف شده بود. در همین سال ها در مراکز تحقیقاتی غیر نظامی که بر امتداد دانشگاه ها بودند، تلاش برای اتصال کامپیوترها به یکدیگر در جریان بود. در آن زمان کامپیوتر های Mainframe از طریق ترمینال ها به کاربران سرویس می دادند. در اثر اهمیت یافتن این موضوع آژانس آرپا (ARPA) منابع مالی پروژه اتصال دو کامپیوتر از راه دور به یکدیگر را در دانشگاه MIT بر عهده گرفت. در اواخر سال 1960 اولین شبکه کامپیوتری بین چهار کامپیوتر که دو تای آنها در MIT، یکی در دانشگاه کالیفرنیا و دیگری در مرکز تحقیقاتی استنفورد قرار داشتند، راه اندازی شد. این شبکه آرپانت نامگذاری شد. در سال 1965 نخستین ارتباط راه دور بین دانشگاه MIT و یک مرکز دیگر نیز برقرار گردید.
در سال 1970 شرکت معتبر زیراکس یک مرکز تحقیقاتی در پالوآلتو تاسیس کرد. این مرکز در طول سال ها مهمترین فناوری های مرتبط با کامپیوتر را معرفی کرده است و از این نظریه به یک مرکز تحقیقاتی افسانه ای بدل گشته است. این مرکز تحقیقاتی که پارک (PARC) نیز نامیده می شود، به تحقیقات در زمینه شبکه های کامپیوتری پیوست. تا این سال ها شبکه آرپانت به امور نظامی اختصاص داشت، اما در سال 1927 به عموم معرفی شد. در این سال شبکه آرپانت مراکز کامپیوتری بسیاری از دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی را به هم متصل کرده بود. در سال 1927 نخستین نامه الکترونیکی از طریق شبکه منتقل گردید.
در این سال ها حرکتی غیر انتفاعی به نام MERIT که چندین دانشگاه بنیان گذار آن بوده اند، مشغول توسعه روش های اتصال کاربران ترمینال ها به کامپیوتر مرکزی یا میزبان بود. مهندسان پروژه MERIT در تلاش برای ایجاد ارتباط بین کامپیوتر ها، مجبور شدند تجهیزات لازم را خود طراحی کنند. آنان با طراحی تجهیزات واسطه برای مینی کامپیوتر DECPDP-11 نخستین بستر اصلی یا Backbone شبکه کامپیوتری را ساختند. تا سال ها نمونه های اصلاح شده این کامپیوتر با نام PCP یا Primary Communications Processor نقش میزبان را در شبکه ها ایفا می کرد. نخستین شبکه از این نوع که چندین ایالت را به هم متصل می کرد Michnet نام داشت.
روش اتصال کاربران به کامپیوتر میزبان در آن زمان به این صورت بود که یک نرم افزار خاص بر روی کامپیوتر مرکزی اجرا می شد. و ارتباط کاربران را برقرار می کرد. اما در سال 1976 نرم افزار جدیدی به نام Hermes عرضه شد که برای نخستین بار به کاربران اجازه می داد تا از طریق یک ترمینال به صورت تعاملی مستقیما به سیستم MERIT متصل شوند.این، نخستین باری بود که کاربران می توانستند در هنگام برقراری ارتباط از خود بپرسند: کدام میزبان؟
از وقایع مهم تاریخچه شبکه های کامپیوتری، ابداع روش سوئیچینگ بسته ای یا Packet Switching است. قبل از معرفی شدن این روش از سوئیچینگ مداری یا Circuit Switching برای تعیین مسیر ارتباطی استفاده می شد. اما در سال 1974 با پیدایش پروتکل ارتباطی TCP/IP از مفهوم Packet Switching استفاده گسترده تری شد. این پروتکل در سال 1982 جایگزین پروتکل NCP شد و به پروتکل استاندارد برای آرپانت تبدیل گشت. در همین زمان یک شاخه فرعی بنام MILnet در آرپانت همچنان از پروتکل قبلی پشتیبانی می کرد و به ارائه خدمات نظامی می پرداخت. با این تغییر و تحول، شبکه های زیادی به بخش تحقیقاتی این شبکه متصل شدند و آرپانت به اینترنت تبدیل گشت. در این سال ها حجم ارتباطات شبکه ای افزایش یافت و مفهوم ترافیک شبکه مطرح شد.
مسیر یابی در این شبکه به کمک آدرس های IP به صورت 32 بیتی انجام می گرفته است. هشت بیت اول آدرس IP به شبکه های محلی تخصیص داده شده بود که به سرعت مشخص گشت تناسبی با نرخ رشد شبکه ها ندارد و باید در آن تجدید نظر شود. مفهوم شبکه های LAN و شبکه های WAN در سال دهه 70 میلادی از یکدیگر تفکیک شدند.
در آدرس دهی 32 بیتی اولیه، بقیه 24 بیت آدرس به میزبان در شبکه اشاره می کرد.
در سال 1983 سیستم نامگذاری دامنه ها (Domain Name System) به وجود آمد و اولین سرویس دهنده نامگذاری (Name Server) راه اندازی شد و استفاده از نام به جای آدرس های عددی معرفی شد. در این سال تعداد میزبان های اینترنت از مرز ده هزار عدد فراتر رفته بود.
اجزای شبکه
یک شبکه کامپیوتری شامل اجزایی است که برای درک کارکرد شبکه لازم است تا با کارکرد هر یک از این اجزا آشنا شوید. شبکه های کامپیوتری در یک نگاه کلی دارای چهار قسمت هستند. مهمترین قسمت یک شبکه، کامپیوتر سرویس دهنده (Server) نام دارد. یک سرور در واقع یک کامپیوتر با قابلیت ها و سرعت بالا است.. تمام اجزای دیگر شبکه به کامپیوتر سرور متصل می شوند.
کامپیوتر سرور وظیفه به اشتراک گذاشتن منابع نظیر فایل، دایرکتوری و غیره را بین کامپیوترهای سرویس گیرنده بر عهده دارد. مشخصات کامپیوترهای سرویس گیرنده می تواند بسیار متنوع باشد و در یک شبکه واقعی Client ها دارای آرایش و مشخصات سخت افزاری متفاوتی هستند. تمام شبکه های کامپیوتری دارای بخش سومی هستند که بستر یا محیط انتقال اطلاعات را فراهم می کند. متداول ترین محیط انتقال در یک شبکه کابل است.
تجهیزات جانبی یا منابع سخت افزاری نظیر چاپگر، مودم، هارددیسک، تجهیزات ورود اطلاعات نظیر اسکند و غیره، تشکیل دهنده بخش چهارم شبکه های کامپیوتری هستند. تجهیزات جانبی از طریق کامپیوتر سرور در دسترس تمام کامپیوترهای واقع در شبکه قرار می گیرند. شما می توانید بدون آنکه چاپگری مستقیماً به کامپیوتر شما متصل باشد، از اسناد خود چاپ بگیرید. در عمل چاپگر از طریق سرور شبکه به کامپیوتر شما متصل است.
ویژگی های شبکه
همانطور که قبلاً گفته شد، یکی از مهمترین اجزای شبکه های کامپیوتری، کامپیوتر سرور است. سرور مسئول ارائه خدماتی از قبیل انتقال فایل، سرویس های چاپ و غیره است. با افزایش حجم ترافیک شبکه، ممکن است برای سرور مشکلاتی بروز کند. در شبکه های بزرگ برای حل این مشکل، از افزایش تعداد کامپیوترهای سرور استفاده می شود که به این سرور ها، سرور های اختصاصی گفته می شود. دو نوع متداول این سرور ها عبارتند از File and Print server و Application server. نوع اول یعنی سرویس دهنده فایل و چاپ مسئول ارائه خدماتی از قبیل ذخیره سازی فایل، حذف فایل و تغییر نام فایل است که این درخواست ها را از کامپیوتر های سرویس گیرنده دریافت می کند. این سرور همچنین مسئول مدیریت امور چاپگر نیز هست.
هنگامی که یک کاربر درخواست دسترسی به فایلی واقع در سرور را ارسال می کند، کامپیوتر سرور نسخه ای از فایل کامل را برای آن کاربر ارسال می کند. بدین ترتیب کاربر می تواند به صورت محلی، یعنی روی کامپیوتر خود این فایل را ویرایش کند.
کامپیوتر سرویس دهنده چاپ، مسئول دریافت درخواست های کاربران برای چاپ اسناد است. این سرور این درخواست ها را در یک صف قرار می دهد و به نوبت آن ها را به چاپگر ارسال می کند. این فرآیند Spooling نام دارد. به کمک Spooling کاربران می توانند بدون نیاز به انتظار برای اجرای فرمان Print به فعالیت برروی کامپیوتر خود ادامه دهند.
نوع دیگر سرور، Application Server نام دارد. این سرور مسئول اجرای برنامه های Client/Server و تامین داده های سرویس گیرنده است. سرویس دهنده ها، حجم زیادی از اطلاعات را در خود نگهداری می کنند. برای امکان بازیابی سریع و ساده اطلاعات، این داده ها در یک ساختار مشخص ذخیره می شوند. هنگامی که کاربری درخواستی را به چنین سرویس دهنده ای ارسال می کند. سرور نتیجه درخواست را به کامپیوتر کاربر انتقال می دهد. به عنوان مثال یک شرکت بازاریابی را در نظر بگیرید. این شرکت در نظر دارد تا برای مجموعه ای از محصولات جدید خود تبلیغ کند. این شرکت می تواند برای کاهش حجم ترافیک، برای مشتریان با طیف درآمدهای مشخص، فقط گروهی از محصولات را تبلیغ نماید.
علاوه بر سرور های یاد شده، در یک شبکه می توان برای خدماتی از قبیل پست الکترونیک، فکس، سرویس های دایرکتوری و غیره نیز سرورهایی اختصاص داد. اما بین سرور های فایل و Application Server ها تفاوت های مهمی نهفته است. یک سرور فایل در پاسخ به درخواست کاربر برای دسترسی به یک فایل، یک نسخه کامل از فایل را برای او ارسال می کند درحالی که یک Application Server فقط نتایج درخواست کاربر را برای وی ارسال می نماید.
تقسیم بندی شبکه
تقسیم بندی براساس گستره جغرافیایی (Range): شبکه های کامپیوتری براساس موقعیت و محل نصب دارای انواع متفاوتی هستند. یکی از مهمترین عوامل تعیین نوع شبکه مورد نیاز، طول فواصل ارتباطی بین اجزای شبکه است.
شبکه های کامپیوتری گستره جغرافیایی متفاوتی دارند که از فاصله های کوچک در حدود چند متر شروع شده و در بعضی از مواقع از فاصله بین چند کشور بالغ می شود. شبکه های کامپیوتری براساس حداکثر فاصله ارتباطی آنها به سه نوع طبقه بندی می شوند. یکی از انواع شبکه های کامپیوتری، شبکه محلی (LAN) یا Local Area Network است. این نوع از شبکه دارای فواصل کوتاه نظیر فواصل درون ساختمانی یا حداکثر مجموعه ای از چند ساختمان است. برای مثال شبکه مورد استفاده یک شرکت را در نظر بگیرید. در این شبکه حداکثر فاصله بین کامپیوتر ها محدود به فاصله های بین طبقات ساختمان شرکت می باشد.
در شبکه های LAN کامپیوترها در سطح نسبتاً کوچکی توزیع شده اند و معمولاً توسط کابل به هم اتصال می یابند. به همین دلیل شبکه های LAN را گاهی به تسامح شبکه های کابلی نیز می نامند.
نوع دوم شبکه های کامپیوتری، شبکه های شهری MAN یا Metropolitan Area Network هستند. فواصل در شبکه های شهری از فواصل شبکه های LAN بزرگتر است و چنین شبکه هایی دارای فواصلی در حدود ابعاد شهری هستند. شبکه های MAN معمولاً از ترکیب و ادغام دو یا چند شبکه LAN به وجود می آیند. به عنوان مثال از شبکه های MAN موردی را در نظر بگیرید که شبکه های LAN یک شهر را از دفتر مرکزی در شهر A به دفتر نمایندگی این شرکت در شهر B متصل می سازد.
در نوع سوم شبکه های کامپیوتری موسوم به WAN یا (Wide Area Network) یا شبکه های گسترده، فواصل از انواع دیگر شبکه بیشتر بوده و به فاصله هایی در حدود ابعاد کشوری یا قاره ای بالغ می شود. شبکه های WAN از ترکیب چندین شبکه LAN یا MAN ایجاد می گردند. شبکه اتصال دهنده دفاتر هواپیمایی یک شرکت در شهرهای مختلف چند کشور، یک یک شبکه WAN است.

تقسیم بندی براساس گره (Node): این نوع از تقسیم بندی شبکه ها براساس ماهیت گره ها یا محل های اتصال خطوط ارتباطی شبکه ها انجام می شود. در این گروه بندی شبکه ها به دو نوع تقسیم بندی می شوند. تفاوت این دو گروه از شبکه ها در قابلیت های آن نهفته است. این دو نوع اصلی از شبکه ها، شبکه هایی از نوع نظیر به نظیر (Peer to Peer) و شبکه های مبتنی بر Server یا Server Based نام دارند.
در یک شبکه نظیر به نظیر یا Peer to Peer، بین گره های شبکه هیچ ترتیب یا سلسله مراتبی وجود ندارد و تمام کامپیوتر های واقع در شبکه از اهمیت یا اولویت یکسانی برخوردار هستند. به شبکه Peer to Peer یک گروه کاری یا Workgroup نیز گفته می شود. در این نوع از شبکه ها هیچ کامپیوتری در شبکه به طور اختصاصی وظیفه ارائه خدمات همانند سرور را ندارد. به این جهت هزینه های این نوع شبکه پایین بوده و نگهداری از آنها نسبتاً ساده می باشد. در این شبکه ها براساس آن که کدام کامپیوتر دارای اطلاعات مورد نیاز دیگر کامپیوتر هاست، همان دستگاه نقش سرور را برعهده می گیرد. و براساس تغییر این وضعیت در هر لحظه هر یک از کامپیوتر ها می توانند سرور باشند. و بقیه سرویس گیرنده. به دلیل کارکرد دوگانه هر یک از کامپیوتر ها به عنوان سرور و سرویس گیرنده، هر کامپیوتر در شبکه لازم است تا بر نوع کارکرد خود تصمیم گیری نماید. این فرآیند تصمیم گیری، مدیریت ایستگاه کاری یا سرور نام دارد. شبکه هایی از نوع نظیر به نظیر مناسب استفاده در محیط هایی هستند که تعداد کاربران آن بیشتر از 10 کاربر نباشد.
سیستم عامل هایی نظیر Windows NT Workstation، Windows 9X یا Windows for Workgroup نمونه هایی از سیستم عامل های با قابلیت ایجاد شبکه های نظیر به نظیر هستند. در شبکه های نظیر به نظیر هر کاربری تعیین کننده آن است که در روی سیستم خود چه اطلاعاتی می تواند در شبکه به اشتراک گذاشته شود. این وضعیت همانند آن است که هر کارمندی مسئول حفظ و نگهداری اسناد خود می باشد.
در نوع دوم شبکه های کامپیوتری یعنی شبکه های مبتنی بر سرور، به تعداد محدودی از کامپیوتر ها وظیفه عمل به عنوان سرور داده می شود. در سازمان هایی که دارای بیش از 10 کاربر در شبکه خود هستند، استفاده از شبکه های Peer to Peer نامناسب بوده و شبکه های مبتنی بر سرور ترجیح داده می شوند. در این شبکه ها از سرور اختصاصی برای پردازش حجم زیادی از درخواست های کامپیوترهای سرویس گیرنده استفاده می شود و آنها مسئول حفظ امنیت اطلاعات خواهند بود. در شبکه های مبتنی بر سرور، مدیر شبکه، مسئول مدیریت امنیت اطلاعات شبکه است و بر تعیین سطوح دسترسی به منابع شبکه مدیریت می کند. بدلیل اینکه اطلاعات در چنین شبکه هایی فقط روی کامپیوتر یا کامپیوتر های سرور متمرکز می باشند، تهیه نسخه های پشتیبان از آنها ساده تر بوده و تعیین برنامه زمانبندی مناسب برای ذخیره سازی و تهیه نسخه های پشتیبان از اطلاعات به سهولت انجام می پذیرد. در چنین شبکه هایی می توان اطلاعات را روی چند سرور نگهداری نمود، یعنی حتی در صورت از کار افتادن محل ذخیره اولیه اطلاعات (کامپیوتر سرور اولیه)، اطلاعات همچنان در شبکه موجود بوده و سیستم می تواند به صورت روی خط به کارکردخود ادامه دهد. به این نوع از سیستم ها Redundancy Systems یا سیستم های یدکی می گویند.
برای بهره گیری از مزایای هر دو نوع از شبکه ها، معمولاً سازمان ها از ترکیبی از شبکه های نظیر به نظیر و مبتنی بر سرور استفاده می کنند. این نوع از شبکه ها، شبکه های ترکیبی یا Combined Network نام دارند. در شبکه های ترکیبی دو نوع سیستم عامل برای تامین نیازهای شبکه مورد استفاده قرار می گیرند. به عنوان مثال یک سازمان می تواند از سیستم عامل Windows NT Server برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات مهم و برنامه های کاربردی در شبکه خود استفاده کنند. در این شبکه، کامپیوتر های Client می توانند از سیستم عامل ویندوز 95 استفاده کنند. در این وضعیت، کامپیوتر ها می توانند ضمن قابلیت دسترسی به اطلاعات سرور ویندوز NT، اطلاعات شخصی خود را نیز با دیگر کاربران به اشتراک بگذارند.

تقسیم بندی شبکه ها براساس توپولوژی: نوع آرایش یا همبندی اجزای شبکه بر مدیریت و قابلیت توسعه شبکه نیز تاثیر می گذارد. برای طرح بهترین شبکه از جهت پاسخگویی به نیازمندی ها، درک انواع آرایش شبکه دارای اهمیت فراوانی است. انواع همبندی شبکه، بر سه نوع توپولوژی استوار شده است. این انواع عبارتند از: توپولوژی خطی یا BUS، حلقه ای یا RING و ستاره ای یا STAR.
توپولوژی BUS ساده ترین توپولوژی مورد استفاده شبکه ها در اتصال کامپیوتر ها است. در این آرایش تمام کامپیوتر ها به صورت ردیفی به یک کابل متصل می شوند. به این کابل در این آرایش، بستر اصلی (Back Bone) یا قطعه (Segment) اطلاق می شود. در این آرایش، هر کامپیوتر آدرس یا نشانی کامپیوتر مقصد را به پیام خودافزوده و این اطلاعات را به صورت یک سیگنال الکتریکی روی کابل ارسال می کند. این سیگنال توسط کابل به تمام کامپیوتر های شبکه ارسال می شود. کامپیوتر هایی که نشانی آن ها با نشانی ضمیمه شده به پیام انطباق داشته باشد، پیام را دریافت می کنند. در کابل های ارتباط دهنده کامپیوتر های شبکه، هر سیگنال الکتریکی پس از رسیدن به انتهای کابل، منعکس شده و دوباره در مسیر مخالف در کابل به حرکت در می آید. برای جلوگیری از انعکاس سیگنال در انتهای کابل ها، از یک پایان دهنده یا Terminator استفاده می شود. فراموش کردن این قطعه کوچک گاهی موجب از کار افتادن کل شبکه می شود. در این آرایش شبکه، در صورت از کار افتادن هر یک از کامپیوتر ها آسیبی به کارکرد کلی شبکه وارد نخواهد شد. در برابر این مزیت اشکال این توپولوژی در آن است که هر یک از کامپیوتر ها باید برای ارسال پیام منتظر فرصت باشد. به عبارت دیگر در این توپولوژی در هر لحظه فقط یک کامپیوتر می تواند پیام ارسال کند. اشکال دیگر این توپولوژی در آن است که تعداد کامپیوتر های واقع در شبکه تاثیر معکوس و شدیدی بر کارایی شبکه می گذارد. در صورتی که تعداد کاربران زیاد باشد، سرعت شبکه به مقدار قابل توجهی کند می شود. علت این امر آن است که در هر لحظه یک کامپیوتر باید برای ارسال پیام مدت زمان زیادی به انتظار بنشیند. عامل مهم دیگری که باید در نظر گرفته شود آن است که در صورت آسیب دیدگی کابل شبکه، ارتباط در کل شبکه قطع شود.
آرایش نوع دوم شبکه های کامپیوتری، آرایش ستاره ای است. در این آرایش تمام کامپیوتر های شبکه به یک قطعه مرکزی به نام Hub متصل می شوند. در این آرایش اطلاعات قبل از رسیدن به مقصد خود از هاب عبور می کنند. در این نوع از شبکه ها در صورت از کار افتادن یک کامپیوتر یا بر اثر قطع شدن یک کابل، شبکه از کار خواهد افتاد. از طرف دیگر در این نوع همبندی، حجم زیادی از کابل کشی مورد نیاز خواهد بود، ضمن آنکه بر اثر از کار افتادن هاب، کل شبکه از کار خواهد افتاد.
سومین نوع توپولوژی، حلقه ای نام دارد. در این توپولوژی همانند آرایش BUS، تمام کامپیوتر ها توسط یک کابل به هم متصل می شوند. اما در این نوع، دو انتهای کابل به هم متصل می شود و یک حلقه تشکیل می گردد. به این ترتیب در این آرایش نیازی به استفاده از قطعه پایان دهنده یا Terminator نخواهد بود. در این نوع از شبکه نیز سیگنال های مخابراتی در طول کابل حرکت کرده و از تمام کامپیوتر ها عبور می کنند تا به کامپیوتر مقصد برسند. یعنی تمام کامپیوتر ها سیگنال را دریافت کرده و پس از تقویت، آن را به کامپیوتر بعدی ارسال می کنند. به همین جهت به این توپولوژی، توپولوژی فعال یا Active نیز گفته می شود. در این توپولوژی در صورت از کار افتادن هر یک از کامپیوتر ها، کل شبکه از کار خواهد افتاد، زیرا همانطور که گفته شده هر کامپیوتر وظیفه دارد تا سیگنال ارتباطی (که به آن نشانه یا Token نیز گفته می شود) را دریافت کرده، تقویت کند و دوباره ارسال نماید. این حالت را نباید با دریافت خود پیام اشتباه بگیرد. این حالت چیزی شبیه عمل رله در فرستنده های تلوزیونی است.
از ترکیب توپولوژی های ستاره ای، حلقه ای و خطی، یک توپولوژی ترکیبی (Hybrid) به دست می آید. از توپولوژی هیبرید در شبکه های بزرگ استفاده می شود. خود توپولوژی هیبرید دارای دو نوع است. نوع اول توپولوژی خطی - ستاره ای نام دارد. همانطور که از نام آن بر می آید، در این آرایش چندین شبکه ستاره ای به صورت خطی به هم ارتباط داده می شوند. در این وضعیت اختلال در کارکرد یک کامپیوتر، تاثیر در بقیه شبکه ایجاد نمی کند. ضمن آنکه در صورت از کار افتادن هاب فقط بخشی از شبکه از کار خواهد افتاد. در صورت آسیب دیدگی کابل اتصال دهنده هاب ها، فقط ارتباط کامپیوتر هایی که در گروه های متفاوت هستند قطع خواهد شد و ارتباط داخلی شبکه پایدار می ماند.
نوع دوم نیز توپولوژی ستاره ای - حلقه ای نام دارد. در این توپولوژی هاب های چند شبکه از نوع حلقه ای در یک الگوی ستاره ای به یک هاب مرکزی متصل می شوند.
امنیت شبکه
یکی از مهم ترین فعالیت های مدیر شبکه، تضمین امنیت منابع شبکه است. دسترسی غیر مجاز به منابع شبکه و یا ایجاد آسیب عمدی یا غیر عمدی به اطلاعات، امنیت شبکه را مختل می کند. از طرف دیگر امنیت شبکه نباید آنچنان باشد که کارکرد عادی کاربران را مشکل سازد.
برای تضمین امنیت اطلاعات و منابع سخت افزاری شبکه، از دو مدل امنیت شبکه استفاده می شود. این مدل ها عبارتند از: امنیت در سطح اشتراک (Share-Level) و امنیت در سطح کاربر (User-Level). در مدل امنیت در سطح اشتراک، این عمل با انتساب اسم رمز یا Password برای هر منبع به اشتراک گذاشته تامین می شود. دسترسی به منابع مشترک فقط هنگامی برقرار می گردد که کاربر اسم رمز صحیح را برای منبع به اشتراک گذاشته شده را به درستی بداند.
به عنوان مثال اگر سندی قابل دسترسی برای سه کاربر باشد، می توان با نسبت دادن یک اسم رمز به این سند مدل امنیت در سطح Share-Level را پیاده سازی کرد. منابع شبکه را می توان در سطوح مختلف به اشتراک گذاشت. برای مثال در سیستم عامل ویندوز ۹۵ می توان دایرکتوری ها را بصورت فقط خواندنی (Read Only)، برحسب اسم رمز یا به شکل کامل (Full) به اشتراک گذاشت. از مدل امنیت در سطح Share-Level می توان برای ایجاد بانک های اطلاعاتی ایمن استفاده کرد.
در مدل دوم یعنی امنیت در سطح کاربران، دسترسی کاربران به منابع به اشتراک گذاشته شده با دادن اسم رمز به کاربران تامیین می شود. در این مدل کاربران در هنگام اتصال به شبکه باید اسم رمز و کلمه عبور را وارد نمایند. در اینجا سرور مسئول تعیین اعتبار اسم رمز و کلمه عبور است. سرور در هنگام دریافت درخواست کاربر برای دسترسی به منبع به اشتراک گذاشته شده، به بانک اطلاعاتی خود مراجعه کرده و درخواست کاربر را رد یا قبول می کند.
تفاوت این دو مدل در آن است که در مدل امنیت در سطح Share-Level، اسم رمز به منبع نسبت داده شده و در مدل دوم اسم رمز و کلمه عبور به کاربر نسبت داده می شود. بدیهی است که مدل امنیت در سطح کاربر بسیار مستحکم تر از مدل امنیت در سطح اشتراک است. بسیاری از کاربران به راحتی می توانند اسم رمز یک منبع را به دیگران بگویند. اما اسم رمز و کلمه عبور شخصی را نمی توان به سادگی به شخص دیگری منتقل کرد.
آشنایی با مدل OSI (هفت لایه شبکه)
هر فعالیتی در شبکه مستلزم ارتباط بین نرم افزار و سخت افزار کامپیوتر و اجزای دیگر شبکه است. انتقال اطلاعات بین کامپیوترهای مختلف در شبکه وابسته به انتقال اطلاعات بین بخش های نرم افزاری و سخت افزاری درون هر یک از کامپیوتر هاست. هر یک از فرایند های انتقال اطلاعات را می توان به بخش های کوچک تری تقسیم کرد. هر یک از این فعالیت های کوچک را سیستم عامل براساس دسته ای از قوانین مشخص انجام می دهد. این قوانین را پروتکل می نامند. پروتکل ها تعیین کننده روش کار در ارتباط بین بخش های نرم افزاری و سخت افزاری شبکه هستند. بخش های نرم افزاری و سخت افزاری تولیدکنندگان مختلف دارای مجموعه پروتکل های متفاوتی می باشند. برای استاندارد سازی پروتکل های ارتباطی، سازمان استاندارد های بین المللی (ISO) در سال 1984 اقدام به تعیین مدل مرجع OSI یا Open Systems Interconnection نمود. مدل مرجع OSI ارائه دهنده چارچوب طراحی محیط های شبکه ای است. در این مدل، جزئیات بخش های نرم افزاری و سخت افزاری برای ایجاد سهولت انتقال اطلاعات مطرح شده است و در آن کلیه فعالیت های شبکه ای در هفت لایه مدل سازی می شود. هنگام بررسی فرآیند انتقال اطلاعات بین دو کامپیوتر، مدل هفت لایه ای OSI روی هر یک از کامپیوتر ها پیاده سازی می گردد. در تحلیل این فرآیند ها می توان عملیات انتقال اطلاعات را بین لایه های متناظر مدل OSI واقع در کامپیوتر های مبدا و مقصد در نظر گرفت. این تجسم از انتقال اطلاعات را انتقال مجازی (Virtual) می نامند. اما انتقال واقعی اطلاعات بین لایه های مجاور مدل OSI واقع در یک کامپیوتر انجام می شود. در کامپیوتر مبدا اطلاعات از لایه فوقانی به طرف لایه تحتانی مدل OSI حرکت کرده و از آنجا به لایه زیرین مدل OSI واقع در کامپیوتر مقصد ارسال می شوند. در کامپیوتر مقصد اطلاعات از لایه های زیرین به طرف بالاترین لایه مدل OSI حرکت می کنند. عمل انتقال اطلاعات از یک لایه به لایه دیگر در مدل OSI از طریق واسطه ها یا Interface ها انجام می شود. این واسطه ها تعیین کننده سرویس هایی هستند که هر لایه مدل OSI می تواند برای لایه مجاور فراهم آورد.
بالاترین لایه مدل OSI یا لایه هفت، لایه کاربرد یا Application است. این لایه تامیین کننده سرویس های پشتیبانی برنامه های کاربردی نظیر انتقال فایل، دسترسی به بانک اطلاعاتی و پست الکترونیکی است.
لایه شش، لایه نمایش یا Presentation است. این لایه تعیین کننده فرمت یا قالب انتقال داده ها بین کامپیوتر های واقع در شبکه است. این لایه در کامپیوتر مبدا داده هایی که باید انتقال داده شوند را به یک قالب میانی تبدیل می کند. این لایه در کامپیوتر مقصد اطلاعات را از قالب میانی به قالب اولیه تبدیل می کند.
لایه پنجم در این مدل، لایه جلسه یا Session است. این لایه بر برقراری اتصال بین دو برنامه کاربردی روی دو کامپیوتر مختلف واقع در شبکه نظارت دارد. همچنین تامین کننده همزمانی فعالیت های کاربر نیز هست.
لایه چهارم یا لایه انتقال (Transmission) مسئول ارسال و دریافت اطلاعات و کمک به رفع خطاهای ایجاد شده در طول ارتباط است. هنگامی که حین یک ارتباط خطایی بروز دهد، این لایه مسئول تکرار عملیات ارسال داده است.
لایه سوم در مدل OSI، مسئول آدرس یا نشانی گذاری پیام ها و تبدیل نشانی های منطقی به آدرس های فیزیکی است. این لایه همچنین مسئول مدیریت بر مشکلات مربوط به ترافیک شبکه نظیر کند شدن جریان اطلاعات است. این لایه، لایه شبکه یا Network نام دارد.
لایه دوم مدل OSI، لایه پیوند یا Data Link است. این لایه وظیفه دارد تا اطلاعات دریافت شده از لایه شبکه را به قالبی منطقی به نام فریم (Frame) تبدیل کند. در کامپیوتر مقصد این لایه همچنین مسئول دریافت بدون خطای این فریم ها است.
لایه زیرین در این مدل، لایه فیزیکی یا Physical است. این لایه اطلاعات را بصورت جریانی از رشته های داده ای و بصورت الکترونیکی روی کابل هدایت می کند. این لایه تعریف کننده ارتباط کابل و کارت شبکه و همچنین تعیین کننده تکنیک ارسال و دریافت داده ها نیز هست.
پروتکل ها
فرآیند به اشتراک گذاشتن اطلاعات نیازمند ارتباط همزمان شده ای بین کامپیوتر های شبکه است. برای ایجاد سهولت در این فرایند، برای هر یک از فعالیت های ارتباط شبکه ای، مجموعه ای از دستور العمل ها تعریف شده است. هر دستور العمل ارتباطی یک پروتکل یا قرارداد نام دارد. یک پروتکل تامین کننده توصیه هایی برای برقراری ارتباط بین اجزای نرم افزاری و سخت افزاری در انجام یک فعالیت شبکه ای است. هر فعالیت شبکه ای به چندین مرحله سیستماتیک تفکیک می شود. هر مرحله با استفاده از یک پروتکل منحصر به فرد، یک عمل مشخص را انجام می دهد. این مراحل باید با ترتیب یکسان در تمام کامپیوترهای واقع در شبکه انجام شوند. در کامپیوتر مبدا مراحل ارسال داده از لایه بالایی شروع شده و به طرف لایه زیرین ادامه می یابد. در کامپیوتر مقصد مراحل مشابه در جهت معکوس از پایین به بالا انجام می شود. در کامپیوتر مبدا، پروتکل اطلاعات را به قطعات کوچک شکسته، به آن ها آدرس هایی نسبت می دهند و قطعات حاصله یا بسته ها را برای ارسال از طریق کابل آماده می کنند. در کامپیوتر مقصد، پروتکل ها داده ها را از بسته ها خارج کرده و به کمک نشانی های آن ها بخش های مختلف اطلاعات را با ترتیب صحیح به هم پیوند می دهند تا اطلاعات به صورت اولیه بازیابی شوند.
پروتکل های مسئول فرآیندهای ارتباطی مختلف برای جلوگیری از تداخل و یا عملیات ناتمام، لازم است که به صورت گروهی به کار گرفته شوند. این عمل به کمک گروهبندی پروتکل های مختلف در یک معماری لایه ای به نام Protocol Stack یا پشته پروتکل انجام می گیرد. لایه های پروتکل های گروه بندی شده با لایه های مدل OSI انطباق دارند. هر لایه در مدل OSI پروتکل مشخصی را برای انجام فعالیت های خود بکار می برد. لایه های زیرین در پشته پروتکل ها تعیین کننده راهنمایی برای اتصال اجزای شبکه از تولیدکنندگان مختلف به یکدیگر است.
لایه های بالایی در پشته پروتکل ها تعیین کننده مشخصه های جلسات ارتباطی برای برنامه های کاربردی می باشند. پروتکل ها براساس آن که به کدام لایه از مدل OSI متعلق باشند، سه نوع طبقه بندی می شوند. پروتکل های مربوط به سه لایه بالایی مدل OSI به پروتکل های Application یا کاربرد معروف هستند. پروتکل های لایه Application تامیین کننده سرویس های شبکه در ارتباط بین برنامه های کاربردی با یکدیگر هستند. این سرویس ها شامل انتقال فایل، چاپ، ارسال پیام و سرویس های بانک اطلاعاتی هستند. پروتکل های لایه نمایش یا Presentation وظیفه قالب بندی و نمایش اطلاعات را قبل از ارسال بر عهده دارند. پروتکل های لایه جلسه یا Session اطلاعات مربوط به جریان ترافیک را به داده ها اضافه می کنند.
پروتکل های نوع دوم که به پروتکل های انتقال (Transparent) معروف هستند، منطبق بر لایه انتقال مدل OSI هستند. این پروتکل ها اطلاعات مربوط به ارسال بدون خطا یا در واقع تصحیح خطا را به داده ها می افزایند. وظایف سه لایه زیرین مدل OSI بر عهده پروتکل های شبکه است. پروتکل های لایه شبکه تامیین کننده فرآیندهای آدرس دهی و مسیریابی اطلاعات هستند. پروتکل های لایه Data Link اطلاعات مربوط به بررسی و کشف خطا را به داده ها اضافه می کنند و به درخواست های ارسال مجدد اطلاعات پاسخ می گویند. پروتکل های لایه فیزیکی تعیین کننده استاندارد های ارتباطی در محیط مشخصی هستند.

irandl130 بازدید : 68 جمعه 14 مرداد 1390 نظرات (0)

کتاب صلات

مقدمه

س . نماز بر چند قسم است؟

ج . بر دو قسم است: واجب و مستحب.

نمازهاى واجب

اما نماز واجب در زمان غيبت امامـ عليه السلام ـ بر پنج قسم است:

اوّل: فرايض پنجگانه يوميّه شبانه روزى.

دوّم: نماز آيات.

سوّم: نماز طواف.

چهارم: نمازى كه به اجاره يا نذر يا عهد يا امثال اينها واجب شده باشد.

1 . و در آن مندرج مى شود نماز احتياط؛ و نماز جمعه بنا بر اظهر از وجوب تخييرى در عصر غيبت بدون اشتراط به اقامه فقيه، اگر چه احوط اقامه فقيه است با امكان؛ و اظهر عدم فرق است مطلقا بين عقد و سعى؛ و نماز قضا چه از مكلّفِ به آن راساً، و چه از ولىّ مكلف، و چه از متبرّع به قضاى واجب بر ديگرى؛ و معاده به وجهى؛ و در اين قسم فرقى بين جماعت و قصر و تمام نيست.

1 . به نحو عام از زلزله و كسوفين و غير اينها.

2 . يعنى طواف واجب اصلى در حج يا عمره واجبتين بالاصاله.

پنجم: نماز ميّت.

اما نماز جمعه كه جمعى، قِسم على حده قرار داده اند، پس داخل در پنجگانه يوميّه مى باشد.

س . نماز جمعه واجب تخييرى است يا عينى؟

ج . واجب تخييرى است نه عينى.

س . عدد ركعات نمازهاى پنجگانه يوميّه را بيان فرماييد.

ج . عدد ركعات نمازهاى يوميّه،هفده ركعت است كه عبارت مى باشند از:دو ركعت نماز صبح؛و نمازظهر چهار ركعت؛و نمازعصر چهار ركعت؛و نماز مغرب سه ركعت؛و نماز عشا چهارركعت.

و نماز چهار ركعتى، در سفر و در هنگام ترس از دشمن، دو ركعت است.

نمازهاى مستحبّى

قسم دوم: در نماز مستحبّى است و آن بسيار است ولكن اقتصار مى شود به [ بيان [نافله نمازهاى يوميّه شبانه روزى كه آنها را «رواتب» مى نامند؛ پس هشت ركعت نافله ظهر كه پيش از نماز ظهر بايد كرد؛ و هشت ركعت نافله عصر است كه پيش از نماز عصر بايد كرد؛ و چهار ركعت نافله مغرب است كه بعد از نماز مغرب بايد كرد؛ و دو ركعت نافله عشا است كه آن را وتيره مى نامند [ كه آن را ] نشسته بعد از نماز عشا بايد كرد و آن يك ركعت محسوب است؛ و هشت ركعت نافله شب است كه وقت آن بعد از نصف شب است و هرچند نزديك به صبح باشد بهتر است؛ و دو ركعت نماز «شفع» است كه بعد از نماز شب بايد كرد؛ و يك ركعت نماز «وتر» است كه بعد از نماز شفع بايد

1 . يعنى استيجار غير قضا كه داخل در قسم اوّل بود.

2 . به تفصيلى كه در قصر و خوف خواهد آمد، ان شاءاللّه تعالى.

3 . و در سفر، نوافل نمازهاى يوميّه چهار ركعتى، ساقط مى شود. و احتياط در به جا آوردن وتيره است كه نافله عشا است به رجاى مطلوبيّت در سفر.

4 . نماز شب يازده ركعت است و ارتباط به فريضه ندارد به خلاف غير آنها. و دو ركعت نماز نافله صبح است كه پيش از نماز صبح بايد كرد.و مجموع اينها سى وچهار ركعت است، [ و ] عدد ركعات شبانه روزى با نافله آن پنجاه و يك ركعت مى باشد.و نافله را هر دو ركعتى، به يك سلام اتيان نمايد و اكتفاى به حمد تنها و نخواندن سورة و قنوت مى توان نمود.

س . نماز عيد قربان و عيد رمضان واجب است يا نه؟

ج . در عصر امامـ عليه السلام ـ يا نايب خاصّ، واجب است امّا در اين عصر مستحبّ است.
1 . و خواهد آمد كه قنوت مستحب است در فريضه ايضاً.

2 . به نحوى كه در محلش مذكور مى شود.

irandl130 بازدید : 50 جمعه 14 مرداد 1390 نظرات (0)


فصل نهم : احكام تيمّم
1 . شرايط و موارد وجوب تيمّم

س . تيمّم در چه وقت، واجب مى شود؟ بيان فرماييد.

ج . در وقتى واجب مى شود كه از براى مكلّف، ممكن نشود استعمال آب عقلاً يا شرعاً، و آن محقّق مى شود به چند چيز:

نيافتن آب

اوّل: نيافتن آب به قدرى كه كفايت تمام غسل يا وضو را نمايد. و معيار در نيافتن آب به قدرى كه كفايت تمام غسل يا وضو را نمايد، صدق عرفى است؛ ولكن اگر بيابان باشد و احتمال بدهد وجود آب را در يكى از اطراف، لازم است كه تفحّص كند از آن در ارض سَهْله، به قدر رفتن دو تير و در ارض غير سهله، به مقدار يك تير.
1 . و اگر مكلّف به هر دو است و آب كفايت براى يكى مى نمايد، استعمال در آن مى نمايد و براى ديگرى تيمّم مى نمايد؛ و اگر متمكّن از تبعيض غسل است در اماكن متعدده، لازم است [ تبعيض كند ].

2 . و آن (صدق عرفى) به يأس از ظفرِ به آب، [ محقّق ] مى شود در تمام وقت، يا مطلقا بنا بر جواز بدار با رجا.

3 . بلكه در چهار طرف، اگر احتمال بدهد.

4 . يعنى زمين سخت؛ و مراد تيرى است كه سابق، با كمان از دور مى زدند با فرض اعتدال در رامى و رَمى و هوا، كه مقدار تقريبى آن، دويست گام است.

و در صورتى كه بداند در بيش از اين مسافت آب هست، يا ظنّ اطمينانى دارد و مانعى از طلب نيست حتى ضيق وقت، اظهر وجوب طلب است در ازيد از غَلْوه و غَلوَتين، به خلاف صورت احتمال محض.و اگر اطراف مختلفند در سهولت و صعوبت، براى هر طرف، رعايت تقدير خودش مى شود، بلكه در يك جانب مختلف، رعايت تبعيض مى شود.و اگر در يك طرف ـ مثلاً ـ معلوم است كه آب نيست،طلب از آن طرف،لازم نيست. و اگر مأيوس است از آب در جميع اطراف، طلب ساقط است و مانند طالب مى تواند تيمّم كند.

عدم لزوم مباشرت در طلب

و مباشرت در طلب لازم نيست، بلكه [ اگر ] يك نفر از طرف چند نفر طلب نمايد و اعلام كند بعد از طلب و به قول او اطمينان حاصل شود، يا اين كه از علم خودش اخبار مفيد اطمينان نمايد، مثل اين كه اهل آن ناحيه باشد [ طلب ساقط مى شود ]، [ و همچنين اگر [دو نفر عادل شهادت بدهند، طلب ساقط مى شود بر كسى كه بداند شهادت را.

لزوم فحص با احتمال آب

و اگر احتمال آب در منزل خودش يا آنچه با اوست بدهد، بايد فحص نمايد تا يأس حاصل شود، و طلب قبل از دخول وقت يا بَعد از آن فرقى ندارد و همچنين اخبار مفيد اطمينان، يا شهادت عدلين؛ بلى اگر تجدّد احتمالى در بعض اطراف كه حين الطلب مأيوس بوده، شود، بايد قبل از تيمّم يا نماز، طلب نمايد؛ و اگر تغيير مكان داد، طلب در مختصّاتِ مكان دوّم مى نمايد.

عدم تمكن از طلب آب

اگر در وقتِ طلب براى نماز صحيح] سالم ] نباشد، يا خوف بر نفس يا مال و دزدى يا ضرر و مشقت غير قابل تحمّل يا تأخّر از قافله باشد، طلب وجوب ندارد.

معصيت در ترك طلب آب

اگر معصيت كند در ترك طلب تا ضيق وقت آن قدر از طلب كه فعلاً ممكن است بنمايد و نمازِ صحيحِ فعلى را با تيمّم به جا آورد، [ لكن نماز او ] اگر چه عاصى است صحيح است، اگر چه بداند اگر طلب مى كرد پيدا مى كرد، لكن فعلاً وقت ندارد.

كشف خلاف در نبود آب بعد از نماز با تيمّم

با يقين به نبودن آب، نماز را اگر با تيمّم بخواند، بعد كشف خلاف قطع او بشود، اعاده نماز مى نمايد بنا بر احوط.اگر بعد از نمازِ با تيمّمِ بعد از طلب، كشف وجود آب در بعض اطراف شد، احتياطاً اعاده نماز نمايد، اگر چه عدم وجوب اعاده و قضا، خالى از وجه نيست.

كفايت يك مرتبه طلب

اگر براى نمازى تيمّم نمايد، تا مادام [ كه ] در آن مكان است، براى نمازهاى بعدى طلب ساقط است، مگر تجدّد احتمالى بشود به نحو متقدّم.

اگر بدون طلب، تيمّم كند و نماز بخواند

اگر بدون طلب، نماز با تيمّم خواند و بعد معلوم شد كه آب نبوده در تقديرِ طلب در امكنه طلب، پس اگر قصد قربت متمشّى شده است ـ مثل آن كه غافل از وجوب طلب بوده ـ نماز او صحيح است.اگر معتقدِ ضيق وقت از طلب بود و نماز خواند و بعد معلوم شد سعه وقت قبلاً يا فعلاً، در صورت دوم، طلب و اعاده مى نمايد اگر پيدا كرد؛ و در صورت پيدا نكردن، صحيح است نماز؛ و در صورت اوّل، احتياطاً اعاده نمايد نماز را، يا قضا نمايد.و در صورت ناشى بودن اعتقاد از اماره مخالف واقع، عدم وجوب اعاده و قضا، بى وجه نيست؛ و همچنين است با خوف ضيق وقت در مقابل قطع مخالف واقع.

عدم جواز ابطال وضو در فرض فقدان آب

اگر مى داند متطهِّر كه اگر تطهّر خود را به حدثى باطل نمايد آب پيدا نمى شود براى نماز در وقت، جايز نيست ابطال آن، مگر آن كه متعسّر باشد ابقاى طهارت.

عدم جواز صرف غير ضرورى آب در فرض نبودن آب ديگر

و با علم به عدم آب ديگر، آب خود را نمى تواند بريزد اختياراً، يا در مصرف غير ضرورى صرف نمايد هر چند قبل از وقت باشد بنا بر احوط در قبل از وقت؛ و اگر ريخت، در [ هر [دو صورت نماز را با تيمّم بخواند اگر چه عصيان يقينى در وقت و احتمالى در ماقبل آن كرده است؛ و پس از آن اعاده و قضا ندارد، بلكه بعد از دخول وقت، جواز ابطال يا اراقه با احتمال عدم ظفر به آب، تا وقت تطهير با آب، خالى از اشكال نيست.

اگر مكلّف به تيمّم، وضو بگيرد يا غسل كند

اگر مكلّفِ به تيمّم، وضو يا غسل انجام دهد، پس اگر به جهت ضيق وقت، مكلّف به تيمّم بوده و طهارت مائيّه را به قصد تطهّر به جا آورد نه براى نماز، اظهر صحّت طهارت است؛ و اگر به سبب ديگر باشد، مثل ضرر، پس اگر تحمّل ضرر كرده باشد در مقدّمات و ممكن نباشد رد ضرر، اظهر صحّت و وجوب طهارت مائيّه است؛ و اگر ضرر در خود استعمال آب باشد، پس حكم آن در وضوى به مغصوب مذكور شد در صورتى كه مابه الغصب والضّرر، عين مابه الوضوء نباشد كه ايجاب وضو بر تقدير آنها معقول باشد، مثل آن كه سابق باشند وجوداً بر نفس غَسل وضوئى.

و در صورت غفلت از ضرر يا حكم آن، اظهر صحّت است با قربت؛ و همچنين [ است [اگر تحمّل حرج و مشقّت نمود با آن كه منفىّ، وجوب وضو باشد، نه جواز آن.

كشف خلاف در اعتقاد ضرر بعد از نماز با تيمم يا وضو

اگر تيمّم با اعتقاد ضرر يا خوف آن بنمايد و بعد از نماز كشف خلاف شد، اعاده نماز نمى كند، مگر در صورتى كه اعتقاد، ناشى از قطع مخالف واقع باشد، نه از اماره مخالفه بنابر احوط؛ و اگر كشف خلاف قبل از نماز شد، وضو مى گيرد.و اگر وضو گرفت ـ مثلاً ـ با اعتقاد عدم ضرر، پس از آن مكشوف شد ضرر، اظهر صحّت وضو است.

دو فرع

و اگر تيمّم يا وضو به اعتقاد عدم توظيف، واقع شد به نحوى كه طريق صحّت نداشته باشد بر حسب آنچه در محلّش گذشت، بلكه مطلقا با عدم تمشّى قربت، احتياط مى نمايد.

در تيمّمِ بعد از جنابت عمديّه با علم به ضررِ استعمال آب يا خوف سابق، اظهر صحّت است.

حرج در تحصيل آب

دوّم: آن كه بترسد به سبب سعى در تحصيل آب ضررى به نفس يا عرض يا مال معتدٌّ به كه تحمّل فوت او حرَج باشد، برسد، چه از جهت خوف از دزد باشد، يا درنده، يا گم شدن در راه، يا غير اينها.
1 . مانند نتوانستنِ تحصيل آب به واسطه كبر سنّ و نحو آن از اسباب عجز، يا به واسطه توقّفِ استيجارِ خادم بر بذل مالِ مُجحف كه قابل تحمّل او نيست. و اگر قابل تحمّل باشد، واجب است حتى اگر متوقّف بر حفر چاه باشد و ميسور باشد. در صورتى كه ضررِ غيرِ مالىِ لازم الرّعايه، مترتّب نشود، واجب است بذلِ مالِ غيرِ مضرِّ به حال شخص. و اگر هبه، مقرون به منّت و خوارى نباشد، واجب است قبول آن؛ و همچنين است اقتراض اگر خوف عدم تمكّنِ از ادا نباشد.

خوف ضرر از استعمال آب

سوّم: ترسيدن از استعمال آب به جهت ناخوشى يا درد چشم يا ورم يا زخم يا دمل يا امثال اينها از چيزهايى كه با وجود آنها استعمال آب، موجب ضرر است، اگر ملحق به جبيره يا آنچه در حكم آن است نبوده باشد.

مشقّت زياد در استعمال آب

چهارم: آن كه در استعمال آب، اَلَمِ شديدى باشد كه به حسب عادت، تحمّل آن نتوان نمود، و از اين قبيل است شدت سرما.و اگر استعمال آب، سبب تركيدن پوست بشره يا دُرُشت شدن آن بشود به قسمى كه تحمّل آن به حسب عادت دشوار باشد، تيمّم مى كند، خواه سبب بيرون آمدن خون بشود يا نه و خواه به سبب سردى هوا باشد يا نه.
ذلّت در تحصيل آب

پنجم: تحصيل آب، محتاج باشد به تحمّل منّت و ذلّت، كه به حسب عادت تحمّل آن ممكن نباشد، چه به خريدن باشد يا غير آن. و از اين باب است تحصيل دلو و

1 . ضررى كه دخالت در حدوث مرضى يا بقاى آن دارد، حتّى شَين و آنچه روى پوست ظاهر مى شود و موجب تَرك خوردگى در پوست بدن كه سبب آمدن خون يا ناملايمات ديگر مى شود. و امّا ضرر يسيرِ غير مُعتنى به در نزد عقلا، پس اثرى ندارد. و فرقى در اسباب خوفِ مرض نيست.و اگر ممكن است فرار از مخوف به گرم كردن آب، واجب است. و مؤونه اى كه بى ضرر باشد، يا ضررش قابل تحملّ باشد، لازم است.

2 . و گاهى در سبب دوم يا ششم مندرج مى شود، بلكه به سبب ششم انسب است اگر چه فرض ذلّت در تحصيل آب هم مى شود. ريسمان و مقدّمات گرم كردن آب هرگاه محتاج به آن باشد.

حرج مالى

ششم: آن كه نتواند تحصيل آب نمايد مگر اين كه آنچه دارد بذل نمايد، يا آن كه آن قدر از مال خود بذل نمايد كه بذل آن، مضرّ به حال او باشد.

ضيق وقت براى وضو يا غسل

هفتم: آن كه وقت، گنجايش تحصيل آب يا استعمال آن، نداشته باشد.

كم بودن آب و دوران بين وضو و تطهير

هشتم: آن كه آبى كه دارد، كفايت از براى وضو يا غسل و تطهير بدن يا جامه نجس، نداشته باشد، پس جامه يا بدن را پاك مى كند و تيمّم بدل از وضو يا غسل نمايد و احوط صرف آب است اوّلاً در تطهير.
1 . با ادراك نماز صحيح در اين حال.و در مثل دوران امر بين يك ركعت با وضو و چهار ركعت با تيمّم، محتمل است تخيير، بلكه اظهر است؛ و احوط اختيار دوّم است در غير صورتى كه بعض نماز يقيناً در خارج واقع مى شود، كه دوران بين فوت وقت و آب و بين فوت وقت فقط باشد با محفوظيّت يك ركعت مطلقا كه احوط اختيار اوّل است، بلكه اقرب است.و كافى است در حكم ضيق وقت، تحقّقِ خوفِ فوتِ وقت. و اگر مردّد است در مقدار باقى، استصحاب وقت مى نمايد و وضو مى گيرد، مگر آن كه خائف مى شود.و اگر شكّ در وفاى مقدارِ معلوم، به نماز با طهارت مائيّه نمايد، تيمّم مى نمايد اگر خائف شود، بلكه مطلقا بنا بر اظهر.و تيمّم براى ضيق وقت، كافى براى غير آن نماز نيست اگر چه فاقد آب شود براى نمازهاى بعدى، مگر آن كه مفقود شود آب در اثناى نماز اوّلى.و دخول در غايات ديگر در حال نماز، مانع ندارد، مثل مسّ كتابت در حال نماز.

2 . و اگر ما يتيمّم به نباشد، صرف در طهارت مائيّه مى شود و با نجاست بدن يا ثوب نماز مى خواند، نه آن كه خود را فاقد الطهورين نمايد.و اگر آبِ نجسِ ديگرى دارد، پس براى آشاميدن خود و مكلّفين، صَرف آبِ پاك در آشاميدن نمايد و با تيمّم نماز بخواند.و اگر مربوط باشد به تشنگى حيوان، وضو مى سازد با آب پاك و آب نجس را در رفع تشنگى حيوان، صرف مى كند.و اگر ممكن شود از مزج آب با مايعى كه او را از اطلاق خارج ننمايد و با مجموع مى تواند وضو يا غسل انجام دهد، اظهر و احوط وجوب آن است بدون عسر و حرج در مقدّمات اين عمل.

خوف عطش

نهم: آن كه بترسد كه بعد از استعمال آبى كه دارد، عطش بر خود يا مُسلم ديگر، يا حيوان محترمى، غالب شود، اگر ذبح آن حيوان، مضرّ به حال او باشد.

انجام وضو يا غسل در وقت وجوب تيمم

س . در زمانى كه تيمّم واجب است، اگر وضو بسازد يا غسل كند، صحيح است يا نه؟

ج . غيرِ تيمّم، در اين حال، باطل خواهد بود، مگر در بذل مال و در تحمّل منّت و خوارى و در تنگى وقت و در جايى كه ممنوع، مقدّمات طهارت باشد نه خود آن.

چيزهايى كه تيمّم بر آن، جايز است

س . تيمّم بر غير زمين مى توان كرد يا نه؟

ج . جايز نيست تيمّم، مگر بر زمين، خواه خاكِ خالص باشد، يا سنگ و يا گچ و آهك پيش از پختن آنها، يا غير آنها از هر چيزى كه «زمين» گفته مى شود، هر چند

1 . اگر قصد قربت متمشّى شد، با تفصيلى كه گذشت در منع مقدّمات و منع خود طهارت و در صحّت وضو و صحّت نماز با وضو.

2 . و «مَدَر» يعنى كلوخ و سنگ ريزه و ريگ و هر چه از زمين خارج نباشد، مانند خروج معادن و خاكستر چوپ.

3 . بنا بر احوط در صورت نبودن چيزى كه به آنها تيمم صحيح است با داشتن مطبوخ آنها. و اگر نباشد غير گچ و آهك مطبوخ، احتياطاً جمع مى كند بين تيمّم به آن مطبوخ و بين متأخّر از آن از گِل و غبار. و همچنين است احتياط در آجر و خزف، يعنى سفال و مثل آن. و در صورت نبودن چيزى، احوط جمع بين نماز با تيمّم در آنها و قضا است.رنگين باشد و هر چند غبارى از آن به دست نچسبد.و جايز است تيمّم بر خاك قبر و خاكى كه دفعه ديگر به جهت تيمّم استعمال شده باشد.و ترك نشود احتياط به اين كه به خاك خالص تيمّم كند با تمكّن و بعد به زمين و بعد به سنگ والاّ تيمّم نمايد به غبار و اگر ممكن نشد، تيمّم نمايد به گِل اگر ممكن نباشد خشكانيدن آن.
1 . اين ترتيب خالى از تأمّل نيست.

2 . اگر با تكان دادنِ غباردار مى تواند تحصيل خاك تيمم نمايد، لازم است و با غبار آن تيمّم ننمايد، و اگر نه تيمّم مى نمايد با رعايت استيعاب دستها در غباردار و ضرب عنيف على الاحوط.

3 . بنا بر احوط و اگر ممكن است خشكانيدن به نحوى كه خاك شود ـ بلكه مطلق خشك ـ و وقت فوت نمى شود، لازم است. و مقدّم است بر غبار، مقدّم بر گِلِ آب دار.و امّا ترتيب بين غبار و گِل كه عبارت از «وَحَل» باشد، در صورت عدم امكانِ جمع و خشك كردن به نحوى كه ذكر شد، پس موافق احتياط است.و اگر ممكن است با برف و يخ، اقلِّ جريان لازمِ در وضو را تحصيل كند، لازم است و تيمّم نمى نمايد.تيمّم با ديوار از خشت و گل، بلكه با آجرِ گل مالى شده، جايز است اختياراً. تيمّم با چيزهايى كه معدنيّت آنها مشكوك است، مانند گل ارمنى و گل سر شورى و سنگ آتش گير، بى اشكال نيست و احتياط مناسب به نحو متقدّم ترك نشود.و چيزهايى كه حالت سابقه ارضيّت آنها معلوم است و يقين به زوال آن حالت حاصل نشده، مانعى در تيمّم با آنها نيست.زمين شوره زار اگر نمك از روى آن برداشته يا نباشد، مانعى از تيمّم به آن نيست و مستهلك مانعى ندارد، از قبيل كاه و خاكستر چوب، بلكه دور نيست متميّزِ قليل، غير مانع از صدق استيعاب عرفاً باشد.احوط پاك كردن دست است از چيزى كه بعد از ضرب به آن چسبيده باشد تا حاجب نباشد عرفاً.زمين و خاك اگر چه با رطوبت باشند، مى تواند اختياراً به آن تيمّم نمايد، پس طين متأخّرِ از غبار، گِلِ مخلوط به آب است كه به دست مى چسبد، نه گل مرطوب يا خاك مرطوب.در غبار غير مجموع، صدقِ عرفىِ «غباردار» و استيعاب عرفى آن عرضاً و طولاً براى دست، كافى است.و در تراب حاصل از نفض غبار، صدق عرفى تراب در عمق و عرض و طول دست، به حدّ استيعاب عرفى، كافى است و رعايت ازيد از تراب و غبار از مقدار مذكور، لازم نيست.

تيمّم يا وضو با نجس و مشتبه به نجس

تيمّم با نجس، صحّت ندارد، حتى با جهل و نسيان، به خلاف مستصحب الطهاره غير مستصحب النجاسه؛ و اگر انحصار در مشتبه به نجس داشته بـاشد، تيمّم به هر دو مى نمايد، اگـر چه در صورتى كـه با دو آبِ مشتبه، وضو نمـى كرد. و اگر يكى از آنها متعبّد بـاشد فعلاً شرعاً بـه طهـارت آن، بـا تيمّم بـه خصوص آن، اكتفا مى نمايد.و اگر علم اجمالى به نجاست آب يا خاك دارد با انحصار، اظهر جواز اكتفا به طهارت مائيّة است؛ و احوط خوددارى از استصحاب يكى از دو بعينه، در نماز است؛ و احوط جمع است.و در صورت علم به طهارت تعبّديه يكى بالخصوص، مى تواند متطّهر به آب شود اگر مورد تعبّد، آب است. و اگر مورد تعبّد، خاك است، مى تواند ايضاً تطهّر به آب نمايد. و اگر علم به نجاست تعبّديه آب دارد بايد تيمّم نمايد؛ و اگر علم به نجاست تعبديّه خاك دارد، بايد تطهّر به آب نمايد.

علم تفصيلى يا اجمالى به غصبى بودن آب يا خاك

و اگر علم اجمالى به غصب يكى از آن دو دارد و تعبّدى خاص نباشد به عدم غصبيّتِ يكىِ معيّن، فاقدالطهورين مى شود و علم اثر ندارد، بلكه شك كافى است، و احوط جمع بين اداى بلاطهارت و قضا است با طهارت.و تيمّم با مغصوب با فعليّت حرمت، صحيح نيست در تقدير دخول ضرب در تيمّم، يا خروج آن با عبادى بودن آن.و مكره ـ مثل محبوس ـ تيمّم او صحيح است، و همچنين تيمّم با تراب در محبَس اگر تصرّف زايد بر ماندن نباشد، يا آن كه مرضىّ مغصوب منه باشد.و وضو بـا آب محبس جايز نيست مگر با علم به رضاى مالك؛ به خلاف آب مبـاح و وضوى با آن در محبس با محافظت از تـر شدن فـرش محبس مثلاً كـه مغصوب است فرضاً، بلكه وضو بـا آب غصبى نمى گيرد و تيمم مى نمايد.

2 . كيفيّت تيمّم

س . كيفيت تيمم را بيان فرماييد.

ج . تيمّم عبارت از زدن شكم دست است
1 . يعنى دو دست. و در نيّتِ تيمّم، قصد قربت به امتثال امر فعلىّ، لازم است و قصد بدليّت از وضو يا غسل با وحدت ما فى الذمه لازم نيست اگر چه قايل به اختلاف عدد ضربات در آنها باشيم، بلى با تعدّد ما فى الذمّه اظهر و احوط لزوم آن است در تيمّم اوّل.و محل نيّت ـ بنا بر اخطار ـ احوط مقارنت در آن با اوّل ضرب و با اوّل مسح است، پس از آنها ادامه حكميّه كافى است.

ضرب بر زمين

و واجب است بعد از نيّت مذكوره، زدن باطن دو دست بر زمين به يك دفعه، نه گذاشتن بر زمين فقط بنا بر احوط و نه زدن ظاهر اختياراً.و در صورت اضطرار، احوط جمع بين وضع باطن و ضرب ظاهر كف و مسح با هر دو است.لازم نيست ضرب به زمينى كه روى زمين بلاواسطه قرار بگيرد؛ پس اگر زمين تيمّم، روى بدن انسانى باشد، مجزى است، مثل اين كه خاك روى صورت انسان است به نحوى كه مى تواند با زدن بر آن، مسح جبهه نمايد.

اعتبار مباشرت و موالات و ترتيب و امرار ماسح از اعلى به اسفل

و معتبر است در آن، مباشرت در حال اختيار، و موالات يعنى متابعت عرفيّه بنا بر احوط. و ترتيب مذكور در متن، معتبر است حتى در جهل و نسيان؛

نبودن حايل

و آن كه حايلى بين ماسح و ممسوح نباشد غير از مويى كه در محل روييده باشد به نحو متعارف. و موى سر كه بر جبهه آمده باشد به اندازه خارج از متعارف، دفع مى شود. و اگر حايل، جبيره باشد، مانع نمى شود در ممسوح و در ماسح.

عدم امكان ضرب يا نجاست خاك يا عضو

و با عدم امكان زدن، اكتفا به گذاشتن به زمين مى نمايد و احتياط در جمع بين باطن موضوع و ظاهر مضروب، ترك نشود با امكان و با نجاست متعدّيه يا غير متعدّيه، در ماسح يا ممسوح، اين احتياط با تقديم زدن به غير متعدّى، ترك نشود در صورت عدم امكان تطهير و نبودن نجاست اگر چه متعدّى نباشد در خاك و ماسح و ممسوح با امكان بنا بر احوط و اظهر.

وجوب امرار ماسح بر ممسوح از اعلى به اسفل

و [ معتبر است نيز [مسح از اعلى به اسفل در جبهه و يدين كه ممسوح مى شوند. و احوط مسح به حاجبين است، و اظهر وجوب امرار ماسح بر ممسوح است اختياراً و جرّ ممسوح، كافى نيست اختياراً و حركت مختصر، ضرر به صدق ندارد.

تيمّم مقطوع اليد

مقطوع اليد، احتياطاً جمع بين مباشرت ممكنه و توليت ممكنه مى نمايد، و همچنين مقطوع اليدين، و يك دست را به زمين مسح مى كند در مباشرتِ اوّل و جبهه را به زمين مسح مى كند در مباشرت دوّم.

تعذر مسح به باطن كف

و با عدم امكانِ مسح به باطن، تكليف به مسحِ به ظاهر كف است در خصوص آن كف.

استنابه در تيمّم

و با عدم امكان مباشرت، استنابه واجب است؛ [ كه ] پس از نيّتِ مكلّف، با دستهاى او مسح به جبهه و دو دست مكلّف، از نايب صادر مى شود. و احوط لزوماً، ضمّ نيّت مباشر است ايضاً و اگر ممكن نشد، با دستهاى مباشر ضرب و مسح مى نمايد. و اگر ممكن شد ضرب نه مسح، احتياطاً در ضرب جمع مى نمايد و در عكس احتياطاً در همه جمع مى نمايد، يعنى اگر ضرب و وضع ممكن نشد و مسح ممكن شد، مباشر، ضرب و مسح مى كند و مكلّف احتياطاً بعد از آن مسح مى نمايد.

گوشت زايد در محل مسح

اگر گوشت زايد در محل مسح باشد، لازم است مسح بر آن.

تعذر مسح با باطن يك دست فقط

و اگر متعذّر باشد ضرب و مسح با باطن يك دست فقط، جمع مى كند بين ضرب و مسح با ظاهر متعذّر و باطن غير متعذّر بنا بر اظهر.و احوط جمع در مسح جبهه است به كيفيّت مذكوره و به باطن دست غير متعذّر المسح ايضاً، و در مسحِ يدين، معلوم است كه با باطن يكى و ظاهر ديگرى است فقط.

نجس بودن ماسح

و مجرّد نجاستِ باطنِ ماسح به غير متعدّى و [ غير ] حاجب در صورت تعذّر تطهير، عذرِ انتقالِ به مسحِ به ظاهرِ كف نمى شود.و در صورت تعدّى به تراب، عذر مى شود [ نجاست ]، اگر ممكن نباشد تطهير، و پس از آن، تجفيفِ مانعِ از تعدّى به خاك. و در همين صورتِ تعدّى، احوط جمع بين ضرب و مسح به ظاهر است با ضرب و مسح به باطن، يعنى سقوط خصوص موضع جراحت در ضرب و مسح و اكتفا به باقى اگر محذور ديگرى از تنجيس مواضع طاهره از محالّ تيمم را نداشته باشد، و اين در صورت عدم استيعاب نجاست متعدّيه است. و همچنين حايلى كه به حكم جبيره باشد اگر چه به حسب احتمال.و اگر تجفيفِ ماسحِ متنجّسِ به متعدّى، ممكن نباشد و حبس از سرايت، با بستن كهنه ممكن باشد، احتياط ضميمه مى شود در صورت حايل بودن و عدم امكان تطهير و پس از آن، رفع حيلولت، اگر چه به واسطه نجسِ ديگرِ غيرِ متعدّى باشد احوط جمع بين مثل تيمّم صاحب جبيره بر ممسوح و تيمّم به ظاهر كف است در صورت نجاست ظاهر به حايل يا حايل غير نجس، احوط جمع بين مسح به آن و تيمّم مقطوع الكف است در صورت عدم امكان تطهير، يا لااقلّ رفع حايل، و اين احتياط، حاصل مى شود در صورت تعذّرِ مسحِ به باطن به واسطه جراحت، به وضع حايل طاهر؛ و پس از آن، به نجس غير متعدّى؛ و پس از آن، مسح به ظاهر كف در صورت عذر در باطن و عدم عذر در ظاهر.و در تيمّم مقطوع اليدين، احتياط به تيمّم ميسور با ضميمه توليت در معسور، ترك نشود، و اكتفا نمى شود به ميسور فقط.و در صورت عدم امكان توليت در معسور، خالى از وجه نيست اكتفا به ميسور.و در صورت استيعاب عذر به حايل يا نجاست متعدّيه در ظاهر هم، احتياط در توليت و ضرب و مسح با حايل در ظاهر است، و هر كدام ممكن نشد، يا محذورى داشت، اكتفا به ديگر مى نمايد.

نجاست متعدّى و غير متعدّى در ممسوح

و نجاست غير متعديّه در ممسوح با تعذّر تطهير، مانع از مسح نيست، اگر چه مستوعب باشد.و امّا نجاست متعدّيه، پس با امكان، تجفيف مى شود، بعد مسح بر آن مى شود؛ و با عدم امكان، حبس از سرايت، با بستن كهنه مى شود؛ و بدون امكان، اكتفا به مسحِ غير مى شود در صورت استيعاب؛ و احتياطاً مسح بر ميسور هم مى شود در صورت عدم استيعاب.

عدم وجوب تحصيل علوق

و اظهر عدم وجوب تحصيل علوق است در آنچه با آن تيمم مى نمايد؛ و اگر حاصل شد، مستحب است نفض آن به مثل زدن دستها به هم.

اباحه خاك و مكان

بايد خاك تيمّم و مكان آن، مباح باشد. و اعتبار اباحه مكان تيمم كننده و فضايى كه در آن تيمم واقع مى شود، مانند مكان و فضاى در وضو است.

علم اجمالى به نجاست يا غصبيّت

اگر يكى از دو خاك ـ مثلاً ـ نجس است به [ نجاستِ ] غير متعدّى، مى تواند دو تميّم نمايد؛ و اگر طاهرِ ديگرى كه معلوم باشد تفصيلاً، نيست، واجب است احتياط مذكور در صورتى كه يكى بالخصوص مستصحب الطهاره نباشد. و اگر يكى از دو خاك مثلاً، مغصوب است و تعبّد به اباحه يكى بالخصوص جارى نباشد، از هر دو اجتناب مى نمايد و به مرتبه بعد از آنها منتقل مى شود.

حصول وقفه در بين مسح

اگر در وسطِ مسح، توقّف كرد، بعد اتمام نمود، اظهر صحّت است در اين جا و در مسحِ وضو، مادام كه مجموع در زمان واحد با حفظ متابعت عرفيّه انجام داده شود.

كيفيت مسح در پيشانى

در مسح جبهه و جبين، احتياط در مسح حاجبين و ابتداى به محلّ رستنگاه مو و انتهاى به طرف بالاى بينى با رعايت نبودن حايل مگر در جبيره به محلّ مسح، ترك نشود.

و بايد مسح مذكور با باطنِ مجموع دو دست باشد و توزيع در وقت ضمّ دو دست و مسح با مضموم مانعى ندارد. و در حالت انضمام يدين و اصابع، نرسيدن بين يدين و مابين اصابع به نحو متعارف به محل مسح، ضرر ندارد. على الاحوط ـ بر زمين يك مرتبه و مسح پيشانى و دو جبين على الاقوى به طول

1. بلكه اظهر در حال اختيار. و مجزى است زدن به ظاهر كف در حال عجز. و اگر عجز متجدّد شد بعد از مسحِ وجه، احتياطاً اتمام و استيناف مى نمايد تا مسح با مضروب شود، مگر آن كه مسح يدين، ضربه دوّمى لازم داشته باشد. و اگر ضربه دومى بشود و بعد از آن عاجز از مسح شد، كافى است زدن پشت دست براى مسح يدين. و اگر متعذّر شد ضرب و مسحِ به ظاهر، به وظيفه مقطوع اليد يا يدين، عمل مى نمايد به اين كه ميسور را خودش انجام مى دهد و توليتِ غير هم مى نمايد؛ و اگر هيچ يك ممكن نباشد، فاقد الطهورين مى شود.و در حالى كه جبيره نباشد و غير اختيارى باشد، احتياط به جمع بين باطن و ظاهر و مسح با آنها، ترك نشود، بلكه در جميع موارد شك ، رعايت احتياط در تيمّم به اتيان محتملات در سعه وقت، اَولى است، و در ضيق، اكتفا به وظيفه ظاهريّه مى نمايد.و ابتداى به اعلى در جبهه، از رستنگاه مو، و در يدين، از زند است؛ و اظهر و احوط لزوم آن است در [ هر ] دو مورد. و وظيفه در نجاست ممسوح غير متعدّيه و متعدّيه، مانند وظيفه در نجاستِ ماسح است كه گذشت طريقه احتياط در آن. و در صورت استيعاب و عدم آن در ماسح يا ممسوح يا هر دو به نحو اختلاف از حيث استيعاب و تعدّى يا اتفاق، راه احتياط از بيان مذكور در ماسح معلوم مى شود.نه به عرض نه به تمام شكم دستها با هم از ابتداى رستنگاه موى تا اول بينى.و ابروها احوط ـ استحباباً ـ مسح نمودن آنها است؛ پس از آن، مسح پشت دست راست به شكم دست چپ، از بند دستها تا سر انگشتان؛ و بعد از آن، مسح پشت دست چپ به شكم دست راست به نحو مذكور.

و آنچه در وقت گذاشتن شكمِ دست بر پشت ديگرى، مسّ مى شود، مسح آن لازم است، نه مابين انگشتان.و شرايطى كه در وضو گذشت، در تيمّم نيز معتبر است.
1 . بلكه ترك نشود اين احتياط، زيرا تحديد به طرف انف، مقتضىِ دخول حاجبين است به نحو متعارف، در اين حدّ.

2 . نه شرايط مناسبه با تيمّم. و مختصّ است تيمّم، به لزوم استيعاب در مـاسح و ممسوح در جبهه و جبينين و در ظاهر كفّين يـا بـاطن كفّين اختياراً، چنانچه گذشت.و نظير توزيعى كه در جبهه جايز است، در يدينِ ماسحتين هم جارى است، پس به اين معنى، استيعاب ماسح لازم نيست.

عدم لزوم تعمق و تدقيق در مسح

و هم چنان كه عمداً قليلى غير ممسوح نبايد باشد، تعمّق و تدقيق هم لازم نيست با حفظ صدق عرفى مسح ظاهر يا باطن مثلاً، چنانچه استيعاب ماسح در ابهام متعذّر است خصوصاً در مسح كفّين. و همچنين در مسح كفّين مقدارى از كف ماسح، خارج مى شود در تطبيق در طرف بالا يا پايين با آن كه يك دفعه امرار كافى است.

س . [ در ] تيمّم بدل از وضو يا غسل، يك ضرب كافى است يا نه؟

ج . اقوى دو ضربت است مطلقا،و احوط آن است كه دو تيمّم نمايد: يكى به دو ضربت و يكى به يك ضربت. و كفايت مى كند در جمع بين احتياط، آن كه تيمّم اوّل را تمام كند و در ثانى اكتفا به يك ضربت جهت پشت دستها نمايد.
1 . بلكه اقوى يك ضربت است مطلقا؛ و احوط استحباباً در بدل از غسل، بلكه مطلقا، تعدّد است. و حاصل مى شود احتياط ـ بنا بر اظهر ـ به اضافه يك ضرب قبل از مسح يدين و مسح بعد از آن ضربت با ملاحظه آنچه كه در نيّت ذكر شد.

عدم وجوب نفض

و نفض يدين بعد از ضرب، واجب نيست، بلكه مستحب است در صورت ماندن چيزى بر دست.

تمكّن از وضو يا غسل بعد از نماز با تيمّم

اگر بعد از نماز با تيمّم صحيح، متمكّن از تطهير با آب شد، اعاده لازم نيست، چه آن كه در خارج وقت، متمكّن بشود، يا قبل از خروج وقت بنا بر اقوى؛ و فرقى بين سفر و حضر در اين حكم نيست.و همچنين فرقى بين متعمّدِ جنابت بعد از فقدان آب و غير او نيست، بلى متِطهّر، بعد از وقت، ابطال طهارت نمى نمايد با علم به عدم تمكّن از تطهير به آب، چنانچه گذشت در غير صورت عسر و حرج. و اگر ابطال كرد، تيمّم، واجب و صحيح است و در وجوب اعاده و قضا، بعد از تمكّن از آب، تأمل است؛ و همچنين است تأمّل در وجوب اعاده بر تيمّم براى ازدحام در «جامع» و خوف فوات جمعه در صورت مشروعيّت تيمّم، مثل تقدير قول به وجوب تعيينى؛ و همچنين متيمّمى كه نماز در نجس بخواند بعد متمكّن شود از نماز در طاهر با تطهّر به آب وضو يا غسل.و عدم وجوب اعاده، در همه مذكورات، محتمل است، لكن احتياط ترك نشود.

تيمّم براى ضيق وقت و انكشافِ خلاف

تيمّم براى ضيق وقت علماً، يا خوفاً به خوف عقلايى، جايز است؛ و با انكشافِ سعه وقت بعد از نماز، اعاده لازم نيست؛ و در قاطعِ به خلاف، احتياط به اعاده ترك نشود.

تيمّم در اول وقت

تيمّم با يأس از آب تا آخر وقت، جايز است اگر چه در اوّل وقت باشد، براى نماز فريضه، به خلاف صورت علم به آن در آخر وقت، كه بايد تأخير نمايد بنا بر احتياط شديد. و اگر اميد تمكّن در آخر وقت دارد، افضل و احوط تأخير است، لكن اظهر، جواز مبادرت به نماز با تيمّم براى آن است.و در صورت تيمم براى غايت ديگرى [ كه با آن ] واجب يا مستحب به جا آورد، قول به مضايقه و عدم جواز بِدار به فريضه در اوّل وقت، در اين صورت ضعيف تر است.و فرقى بين نبودن آب در اوّل وقت يا مرض و ساير اعذار نيست.

چند فرع

و كسى كه مى داند در وقت، آب ميّسر نيست و قبل از وقتِ فريضه، آب حاضر است، احتياطاً براى غايتِ ديگر، تطهّر مى نمايد و طهارت را ابقا مى نمايد تا بعد از دخول؛ و همچنين اگر مى داند بعد از دخولِ وقت، نه آب ميسور است نه ما يتمّم به، قبلاً براى غايت ديگرى تيمّم مى نمايد و نقض نمى نمايد تا بعد از دخول وقت، با آن، فريضه را ادا نمايد.و محدث به اصغر، مى تواند اختياراً محدث به اكبر بشود در صورت علم به فقدان آب با توظيف به تيمّم على كلّ حال.فاقدالطهورينِ در تمام وقت، اظهر سقوط ادا است [ از او ]؛ و قضا بر او واجب است بنا بر اقوى، مانند ساهى و غافل و نائمِ در تمام وقت.

انتقاض يا عدم انتقاض تيمّم، در موارد پيدا شدن آب

اگر متمكّن از استعمال آب در وضو يا غُسلى كه مكلّف به آن است، شد، تيمم او منتقض مى شود و بايد نماز را با طهارت مائيّه به جا آورد؛ و اگر بعد از نماز، متمكّن شد، اعاده و قضا ندارد، چنانچه گذشت؛ بلى براى نمازهاى ب

irandl130 بازدید : 39 جمعه 14 مرداد 1390 نظرات (0)


فصل هشتم : احكام اموات
1 . غسل مسّ ميّت

موارد وجوب غسل مسّ ميّت

س . غسل مسّ ميّت، در چه وقت واجب مى شود، كيفيّت آن را بيان فرماييد.

ج . واجب مى شود غسل، به مسّ نمودن ميّت بعد از سرد شدن و پيش از غسل دادن.

س . آيا فرقى هست ميان ميّت كافر و مسلم يا نه؟

ج . فرقى نيست. و در حكم ميّت است قطعه اى كه در آن، استخوان باشد، خواه از زنده جدا شده باشد يا از مرده.و در وجوب غُسل ، به مسّ نمودنِ استخوانِ بى گوشت، اشكال است؛ و احوط غسل نمودن است اگر از مرده جدا شده باشد نه از زنده.و فرقى نيست بعد از صدق مسّ، بين اين كه ماسّ و ممسوس ممّا تحلّهما الحياة باشد، يا آن كه نباشد؛ پس واجب است غسل، به مسّ نمودن دندان و ناخن ميّت، اگر چه به ناخن باشد؛ بلى مسِّ مو، موجب غسل نمى شود از جهت عدم صدق مسّ.

1 . يا تيمّمِ صحيح دادن بنا بر اظهر، اگر چه اقتصار به غسل، احوط است.

2 . بلكه مطلقا بنا بر احوط. و خصوصيّات و شروط غسلِ در كلّ، جارى است در جزء بنا بر اظهر، از برودت و قبل از غسل بودن.

حكم غسل مسّ ميّت

و هر چه موقوف بر وضو است، موقوف است بر غسل مسّ ميّت. و وضو شكسته مى شود به سبب مسّ نمودن على الاحوط. و غسل مسِّ ميّت، كفايت از وضو نمى كند على الاحوط.

2 . غسل ميّت

س . احكام ميّت را از: غسل و كفن و حنوط نمودن و نماز كردن و دفن نمودن بيان فرماييد.

ج . بدان كه غسل دادن ميّت، واجب كفايى است، به اين معنى كه بر همه مكلّفين

1 . بنا براحوط اگر چه مِمّا تحلّه الحياة باشد، يعنى احتياط است اگر چه ناخن ماسّ ممّا تحلّه الحياة بوده باشد. و امّا رطوبت، پس شرط تأثيرِ مسّ در غسلِ مسّ نيست بنا براظهر.

2 . يعنى وجوب غسلِ مسّ، نفسى نيست، بلكه لازم است و شرط است براى نماز و مسّ كتابت و طواف واجب بنا بر اظهر، كه حدث بودن حاصل از مسّ است، كه محتاج است در ارتفاع، به نيّت؛و امّا براى دخول مساجد و قرائت عزائم و صوم، پس اگر به حكم جنابت است، شرط است و اوّلى موافق احتياط و مخالف اصل است، يعنى استصحاب حكم، بلكه دوّم خالى از وجه نيست.

3 . يعنى در صورت وجود ساير نواقضِ وضو با مسّ. و در صورت عدم آنها با مسّ، پس احتياط اوّل، راجع به اصل انتقاضِ وضو است، چنانچه از جمله سابقه، استفاده مى شود و خالى از وجه نيست. و احتياط دوّم، راجع به ضمّ وضو با غُسل است در ايجاد رافعِ حدثِ حاصل به مسّ و حدثِ عايد به مسّ بعد از وضو.

4 . يعنى ميّتى كه محكوم به اسلام باشد به سبب اظهار شهادتين و عدم منافى، چه شيعى باشد يا سنّى بنا بر اقوى.

و طريقه تغسيل سنّى، همان طريقه تغسيلِ شيعى است بنا بر اقوى، مگر آن كه تقيّه اقتضا كند موافقت اهل سنّت را در كيفيّت، پس مباشرت در عمل با تقيّه مى نمايد حتى در تغسيل شيعه.و اولاد مسلمين، به حكم اسلامند در تغسيل و اولاد كفّار در عدم تغسيل. و احوط تغسيل اولاد زنا است، چه از مسلم باشد يا كافر.

و مجنون بعد از بلوغ و وصف اسلام يا كفر، ملحق است به آنچه وصف كرده. و بلوغ در حال جنون، محل تأمّل است؛ و دور نيست عمل به استصحاب سابق بر بلوغ و جنون. و تبعيّت مسبىّ و لقيط، موافق احتياطِ موجب تغسيل است.واجب است و اگر يك نفر غسل را به عمل آورد، از ديگران، ساقط است.

اولويّت اشخاص به غسل دادن

س . آيا اَوْلى به غسل دادن ميّت، چه كسى مى باشد؟

ج . نسبت به زن، خود شوهر است، چه آن زن آزاد باشد چه بنده، دائمه باشد يا متعه، لكن در متعه اشكال هست؛ و عمل به احتياط خوب است.و بعد از شوهر، مالك مقدّم است بر غير مالك و اگر متعدّد باشند، شريك خواهند بود در ولايت، ولى در ساير اوليا با تعدّد، استقلال هر كدام بعيد نيست.و بعد از مالك،ارحام است و ايشان مقدّم بر اجنبىّ مى باشند هرچند هاشمىّ باشد. و اگر وصيت نموده باشد كه او غسل دهد، احتياط از براى ورثه، عمل نمودن به وصيّت است هر چند هاشمى نباشد.كما اين كه احوط، استيذان وصىّ است از ولىّ. و طبقات ارحام در اَوْلى بودن به غسل، به ترتيبِ طبقات ارث است؛ پس پدر و مادر و اولاد، مقدّم بر جدّ و جدّه و

1 . لكن اظهر ثبوت احكام زوجيّت است در منقطعه و در مُطَلّقه رجعيّه اگر وفات او در عدّه باشد.

2 . لكن خلاف احتياط است.

3 . اگر وصيّت به محض مباشرت باشد ـ كما هوالغالب ـ نه ايصا، استيذان لازم است، بنا بر اظهر.

4 . و مسلّمِ از اولويّت، حرمت مزاحمت با وَلىّ است،مثل آن كه مانع باشد و به منع او اعتنايى ننمايند.و امّا وجوب استيذان از ولىِّ فعلى با امكان و مشروطيّت عمل به آن، به نحوى كه بدون آن باطل باشد و اعاده لازم باشد، پس مبنى بر احتياط است و همچنين در ساير تجهيزات و عبادات منوطه به اذن ولىّ.و زوجه مثل زوج است در جواز تغسيل حتى در حال اختيار، لكن به نحو اعمّ از اين كه مثل محارم باشد در عدم استقلال و در اين كه غسل از تحت ثياب باشد يا نه. و اظهر استحباب غسل زَوْجين است از وراى ثياب اگر چه احوط است. و ستر خصوص عورت، موافق با احتياط است،بلكه احوط اين است كه با وجود مماثل،مباشرت ننمايند زوجين و اگر نمودند از روى جامه باشد؛و اگر كشف كردند ـ چنانچه ذكر شد ـ ستر عورتين احتياطاً ترك نشود.و امّا محارم،پس احوط آن است كه با عدمِ مماثل،از روى جامه ها حتى در غير عورتين و با استيذان از ساير اوليا خصوصاً زوج و زوجه غسل بدهند، و در غير اين صورت، رعايت احتياط مناسب بشود.و امّا غير مماثل و مَحرم به ترتيب مذكور،پس ظاهر،جواز ترك تغسيل تا موقع لزوم دفن است و وقوع دفن.و احتياط در تغسيل از روى جامه با ترك نظر و لمس است بدون فرق بين زن و مرد.و خنثاى مشكل،محارم خود را با نبودنِ مملوكه،غسل مى دهد از روى جامه بدون نظر و لَمْس على الاحوط؛ و علم به مماثلت در اين فرض، لازم نيست.و خنثاى مشكل را،محارمش غسل مى دهند به نحو مذكور با قيد مذكور؛ و همچنين خنثاى مثل او را چنانچه ذكر شد؛و همچنين مشتبه به مرد و زن از جهات ديگر.برادر و خواهر مى باشند، و ايشان مقدّم بر اَعمام و اَخوال مى باشند،و بعد، وِلاء عتق مقدّم است بر ولاء ضامن جريره،و ضامن جريره مقدّم است بر حاكمِ شرع.و هرگاه بى اذنِ اوليا،غسل دهند ميّت را، باطل است و همچنين است حكم در نماز.

شرايط غسل دهنده

س . شرط است كه غسل دهنده، شيعه اثنى عشرى باشد يا نه؟

ج . بلى شرط است.

س . آيا غسل دهنده ميّت، شرط است در ذكوريّت و اناثيّت، مثل ميّت باشد يا نه؟

1 . اگر قصد قربت متمشّى باشد، بطلان، موافق احتياط است، و اگر نباشد، بطلان معلوم است.

2 . يعنى در حال اختيار؛ پس در صورت جواز تغسيل كافر با عدم مماثلِ مُسلم، اظهر جواز تغسيل مخالف است بر طبق مذهب حقّ؛ و احوط در مقام اوّل، كتابى بودن كافر و امرِ مُسلم و نيّت او، و اين كه غسل به نحو ريختن آب باشد يا در كرّ و جارى باشد در غير صورت اضطرار، بلكه با عدم زوج يا زوجه و ساير محارم و مماثل با مسلم اغتسال كتابى قبل از تغسيل و تأخير تا آخر وقت امكان، موافق احتياط است در هر دو مقام و اعاده لازم نيست. و احتياط در خشك كردن بدن ميّتى كه كافر غسل داده او را قبل از تكفين است.
ج . بلى شرط است، مگر در محارم با عدم مماثل على الاحوط. و همچنين، است نسبت به امه مملوكه كه خالى از مانع باشد، ولى احوط، ترك است در غير اُمِّ ولد و زن و شوهر.و پسر سه ساله اگر زن او را غسل بدهد و دختر سه ساله اگر مرد او را غسل بدهد، عيب ندارد.

وجوب غسل قطعه مبانه

و در حكم ميّت است، سينه يا قطعه اى كه در او سينه باشد، پس واجب است غسل دادن و حنوط و كفن نمودن و نماز كردن بر آن. و قطعه اى كه در آن استخوان باشد، نيز واجب است غسل دادن و حنوط و كفن نمودن؛ و همچنين استخوان مَحض على

1 . يعنى اَمه مملوكه ميّت يا غيرميّت در صورت استيذان از مالك براى تغسيل زوج يا زوجه على الاحوط.

2 . به مثل تزويج و اعتداد و مبعّض و مكاتَب بودن.

3 . بلكه احوط با عدم مماثل ومَحرم خصوصاً زوج يا زوجه،تغسيل اَمه است با استيذان از ساير اوليا كه مماثل و محرم نيستند ازمالك فعلى خود على الاحوط وهمچنين عبد مالكه خود را.

4 . گذشت احتياط در تقديم زن و شوهر بر مالك به نحو اطلاق.

5 . يعنى در حال اختيار. و امّا در صورت اضطرار به فقد مماثل و محرم، پس احتياط در تغسيل است تا حدّ جواز نظر و لمس، و احوط بعد از سه سال، تغسيل از روى جامه ها است. و همچنين است حكم دختر سه ساله و ما بعد آن تا حدّ جواز نظر و لمس.

6 . بعض سينه كه محلّ قلب است بنا بر احوط، بلكه خالى از وجه نيست. و بعض ديگر، به حكم مشتمل بر عظم يا عظمِ مجرّد است.و چنانچه غسل در «سينه»، واجب است، اظهر عدم وجوب حنوط است در غير موجود از مساجد.و احوط وجوب ماعداى «لُنگ» است از قِطَع سه گانه؛ و ظاهر عدم وجوب لنگ است در صورتى كه محلّش ـ اگر چه بعضِ محلِ لنگ باشد ـ موجود و حاضر نباشد.

7 . كه از ميّت جدا شده باشد يا از زنده على الاحوط ندباً در اخير. و احوط در حنوط و قطعات كفن، رعايتِ حال موجود است در وجوب در تقدير اتّصال، چنانچه در «سينه» گذشت.الاحوط.

وجوب غسل سقط چهار ماهه

س . طفلى كه چهار ماهه شده باشد و سقط شود، واجب است غسل و كفن و حنوط نمودن يا نه؟

ج . بلى واجب است، لكن نماز، نه واجب است و نه مستحب؛ و اگر چهار ماه كمتر داشته باشد واجب است على الاحوط او را در كهنه پيچيدن و دفن كردن، اگر چه ترك اين احتياط نسبت به پيچيدن در كهنه، باكى ندارد.

حكم ازاله نجاست، ستر عورت و استقبال هنگام غسل ميّت

س . [ آيا ] واجب است ازاله نمودن نجاست از بدن ميّت پيش از غسل و پوشانيدن عورت او را از ناظر محترم در حال غسل يا نه؟

ج . بلى واجب است ازاله و سَتر، مثل ساير احوال، ولى حرمتِ نظر، مسلّم است و پوشانيدن عورت او بر غاسل از ديگرى، دليلى بر وجوب ندارد، چنانچه واجب است رو به قبله نمايند ميّت را در حال احتضار اگر رو به قبله نباشد، به اين كه بر پشت بخوابانند او را و روى او و كف پاهاى او را متوجه قبله نمايند؛ و منقطع مى شود وجوب مذكور، به محقّق شدن وفات.

1 . بلكه خالى از وجه نيست. و استثناى دندان و ناخن اگر چه متّصل به مقدارى از گوشت باشد، خالى از وجه نيست اگر چه احتياط خوب است.و مماثلت با غسل دهنده در صورت عدم امكان استعلام، لازم نيست، چه آن كه عدم امكان، از جهت خنثى بودن باشد، يا از جهت ديگر، به خلاف صورت امكان و همچنين ترتيب در صورت امكان استعلام و عدم آن؛ و احتياط، در تكرارِ مفيدِ علمِ به ترتيب است؛ و جمع متفرّقات، براى تحصيل ترتيب از قبيل صورت امكان استعلام است.و عدم وجوب نماز بر استخوان تامّ از يك عضو، خالى از هيچ شبهه و احتياط نيست و همچنين قطعه مشتمل بر استخوان، اگر چه اظهر، عدم وجوب است در غير «سينه» و آن چه در آن «قلب» است.

2 . و همچنين تكفين معهود و حنوط معهود على الاحوط.

3 . احتياطاً ترك نشود. و دفن مطلقا واجب است. و احوط در گوشت محض، تكفين قبل از دفن است و غير آن از غُسل و حنوط و نماز، واجب نيست.

4 . اظهر جواز تأخيرِ رفع نجاست عرضيّه است تا زمان غَسلِ موضع نجاست براى غسل، و كلام در غَسله واحده براى تطهير از خبث و حدث گذشت در محلّش از وضو و غسل.

5 . احوط وجوب است با عدم عسر در فرض و در نائم و مثل او؛ و اگر كاشف، غاسل باشد، پس وجوب سترِ از غير، خالى از وجه نيست.و در حال غسل، كيفيّت مزبوره، مستحب است. و بعد از غسل تا حال دفن، مستحبّ است به نحوى كه در حال نماز معتبر است. و فرق نيست در وجوب مذكور، ميان آن كه محتضر، مرد باشد يا زن، طفل باشد يا بالغ.

غسل كسى كه قصاص يا رجم مى شود

و واجب نيست غسل دادن كسى كه واجب شده باشد كشتن آن به رجم يا قصاص يا غير آنها و غسل كرده باشد به امر حاكم شرع، يا از جانب خود اغسالى را كه واجب

1 . توجيه به هيئت مذكوره، وجوب آن، موافق با احتياط است، بلكه ترك آن به كيفيّت مذكوره تا آخر غسل، خالى از هيچ شبهه نيست. ولكن اظهر در حال غسل، استحبابِ استقبال است به كيفيّت مذكوره، و از زمان موت تا دفن، مورد احتياط است، و بعد از غُسل تا حال دفن، كيفيّت تغيير مى كند.

2 . لكن چون وجوب، كفايى است، بالغ هم در صورت تمكّن، مشمول تكليف به استقبال است، به نحوى كه ذكر شد.

3 . به اغسال ثلاثه غسل ميّت على الاحوط. و اظهر عدم انتقاض اين غُسل است به حدث اصغر و همچنين حدث اكبر، مگر آن كه واجب شود غايت غسل جنابت، پس غسل جنابت واجب مى شود؛ و احوط در اين صورت، قصد امر فعلى است، نه خصوص غسل جنابت.و اظهر تداخل است اگر سببِ غسل، مقدّم باشد بر اين غسل؛ پس [ اگر ] به نيّت امر فعلى به جمع اسباب به جا آورد، جايز است و تقديم غسل جنابت هم جايز است. و عدم وجوب تغسيل ثابت است در صورتى كه مقتول شود بعد از غُسل، نه آن كه خودش به غير قتل وفات نمايد. و در قتل به سبب ديگر، تأمل و احتياط است؛ و اظهر تجديد غُسل است اگر حادث شود سبب آن بعد از زوال سبب اوّل كه براى آن غسل كرده است، نه در صورت تقارن در زمانى.و در صورت وجوبِ تجديد، اگر نشد، بعد از قتل، تغسيل لازم است، نه در صورت اعاده زنده.و فرقى نيست بين اين كه متعدّد باشد سنخ دو سبب،مانند «قصاص» و «رجم» يا نه، مثل قصاص از دو مقتول. و اظهر وجوب تقديم غسل است بر قتل [ به ] قصاص يا به رجم.و محتمل است بلكه دور نيست [ اين كه ] غسل بر محكومِ به قتل به سبب قصاص يا موجب رجم، واجب باشد، و امر حاكم، الزامِ به اين واجب باشد، نه آن كه دخالت در صحّت غسل داشته باشد، بلكه اگر خودش به جا نياورد، امر به آن مى شود؛ و فرقى نيست بين امر اجنبى و كسى كه جايز است تغسيل از او بعد از موت. و در صورت وجوبِ غسلِ مقدّم، اظهر وجوب حنوط و تكفين است به نحو معهود در ميّت.و موضع قصاص را ظاهر مى نمايند از كفن در زمان قصاص و موضع تلوّث را احتياطاً، از خباثت تطهير مى نمايد.و نيّتِ غسل، بر غسل كننده است؛ و احوط در صورت علم به عدم يا خوفِ ترك نيّت، اين است كه امر كننده نيّت نمايد. و اظهر وجوب تجديد است در صورت علم به ترك نيّت از مباشر.و پس از غسل ميّت در حال حيات، واجب نيست به مسّ آن بعد از موت، غسل بر مسّ كننده، به خلاف صورت وجوبِ تجديد و ترك آن، كه مسّ قبل از غسل بعد از موت، موجب غسل مسّ ميّت است.است از براى ميّت؛ ولى در غيرِ مقتولِ به رجم و قصاص، اشكال است، [ و [احوط، الحاق به ساير اموات است. و اگر بعد از سه غسل بميرد به سبب ديگر، واجب است غسل دادن.

1 . الحاق قتلِ در ساير حدود، به رجم و قصاص خالى از وجه نيست بعد از بناى بر وجوبِ غسلِ مقدّمِ بر قتل؛ و احوط جمع است بين غسل مقدّم و مؤخّر از قتل.

حكم غسل و كفن شهيد

و مقتول در حرب واقع با امام يا نايب خاص او، شهيد است و تغسيل و تكفين نمى شود، مگر در صورتى كه برهنه باشد كه تكفين مى شود.و در مقتول در دفاعِ واجب، احتياط ترك نشود به تغسيل.و موت در معركه قبل از نقل مسلمين، حكم مذكور ثابت است با آن؛ چنانچه با موت بعد از نقل يا انتقال، حكمِ مذكور، منتفى است.و موت در معركه بعد از انقضاى حرب، مورد احتياط به تغسيل است و همچنين موت در معركه بعد از ادراك مسلمين، و قبل از نقل، محلّ احتياط است. و احوط در شهيد با جنابت، تغسيل است به نيّت غسل جنابت و غسل ميّت به ترتيب معهود و توابع آن.

كيفيّت غسل ميّت

س . طريقه غسل ميّت را بيان فرماييد.

ج . واجب است غسل دادن ميّت را به سه آب: اوّل: به «سدر»؛ دوّم: به «كافور»؛ سوّم: به «آب قراح»، يعنى به آب خالص. و واجب است ترتيب به نحو مذكور، در ميان سه غسل؛ و فرق نيست در اين حكم، ميان اين كه ميّت، جنب باشد يا حايض، يا نباشد.و ترك نشود احتياط به غسل دادن ميّت را به غسل ترتيبى؛ و كيفيّتِ ترتيب، به نحوى است كه در غسل جنابت گذشت. و همچنين شرط است نيّت در هر يك از سه غسل، و نيّت هر غسلى [ را ]، مقارن شروعِ در آن نمايد.

تيمم دادن ميّت

1 . و در صورت اخلال به ترتيب،اعاده مى نمايد آنچه را كه مقدّم بر غير داشته.

2 . احوط ضمّ غير غسل ميّت است با آن، در قصد. و اظهر عدم وجوب وضو است مطلقاً.

3 . يعنى در تمام يك غسل؛ پس مانعى از ارتماس در هر يك از اعضاى ثلاثه هر يك از سه غسل نيست، و به فرو بردن عضو، جايز است با رعايت ترتيب.

4 . در اعضاء ثلاثه. و اظهر، جواز غسل ارتماسى است در غسل ميّت، مثل غسل جنابت، با رعايت اطلاق آب در دو غسل اوّل، چنانچه ذكر خواهد شد، اگر چه خلاف احتياط است و با رعايت كريّت آن و نحو آن و با رعايت ترتيب بين سه غسل.و در ترتيب در اين جا مسلّم است كه شستن سر، مقدّم و شستن طرف راست، مقدّم بر شستن طرف چپ است اگر چه در غسل جنابت، اين نحو يقينى نيست، چنانكه گذشت.

5 . احوط، جمع در نيّت است در ابتداى غسل اوّل و نيّت جداگانه براى هر يك از دو غسل ديگر، اگر چه اظهر، قصد امر فعلىّ است در هر سه و در نظاير مقام.و امّا مقدار خليطين، پس احوط، محافظت بر صدقِ آبِ سدر است به نحو متوسّط بين قليل محض كه خالى از تأثّر آب باشد و كثير [ كه ] موجب اضافه آب باشد. و اين حدّ متوسّط، بايد در غسله ثالثه، به آب خالص نباشد، پس ضرر ندارد قليلى از خليطين ـ مانند غير آنها ـ در آب قراح، مادام [ كه ] موجبِ تأثّر آب نباشد، اگر چه احتياط خوب است.
س . اگر آب، ميسّر نشود براى غسل ميّت، تكليف چيست؟

ج . اقوى و احوط، سه تيمّم دادن ميّت است به اين طريق كه: تيمّم اوّل را به قصد ما فى الذمه مردّداً مابين بدل از هر سه غسل و غسل به آب سدر، و دوّم را بدل غسل به آب كافور، و سوم را بدل غسل به آب قراح انجام دهند.و همچنين اگر بترسد بر ميّت از غسل دادن به جهت عارضى ـ مثل سوختن يا آبله در او بودن ـ احوط و اقوى اين است كه او را سه تيمّم بدهند، چنانكه گذشت.و تيمّم را به دست خود عمل آورند نه به دست ميّت؛ و احوط جمع است ميان دست حَىّ و ميّت با امكان.

1 . اگر ميسّر نشد آب مگر براى يك غسلِ معيّن، اقتصار بر آن يكى مى نمايد و بدل غسلهاى ديگر تيمّم مى نمايد.و اگر يك غسل، معيّن نباشد، احوط تقديم مقدّم است به قصد وظيفه فعليّه با رعـايت مـذكور در مقدار خليط و در تكميل بـا تيمّم بدل از متعذّر به ترتيب مذكور در سابق. و اگر فقط خليطِ يك يا دو غسل، متعذّر باشد، احتياط، در غسل با آب خالص است كه به فقدان خليط، ترك آن غُسل نشود؛ پس سه غسل را انجام دهد اگر چه خليط، متعذّر باشد، با ترتيب و تميز در نيّت به نحو مذكور در واجب اختيارى.و آنچه در متن است از اقوى بودن تثليث، محل تأمّل است، بلى احوط است. و در صورت وجدانِ خليطِ متعذّرِ قبل از دفن، اعاده شود غسل با رعايت ترتيب در صورت امكان، و يا با به جا آوردن بدل از غير ممكن.و در جواز نبش براى تداركِ متعذّر، تأمّل است، و عدم جواز در صورت هتك ، متجّه و در غير صورت هتك ، اقرب به احتياط است.و وجوب غُسل و غَسل به مسّ بعد از غُسل اضطرارى مذكور يا تيمّم بدل از آن، موافق احتياط است، اگر چه عدمش خالى از وجه نيست در غسل اضطرارى در صورت عدم تمكّن از اختيارى تا زمان فعليّت دفن.

2 . بنا بر اظهر. و احوط در صورت اراده جمع، نشاندن ميّت است و ماندن در پشت سر ميّت و تيمم دادن به دست حىّ، به نحوى كه اگر با دست ميّت انجام بگيرد به همان كيفيّت است با امكان و عدم عسر.و در صورت عدم امكانِ مباشرتِ با دست ميّت يا عسر در آن، معيّن است اكتفا به مباشرت زنده به نحو مذكورِ ممكن، يا غير آن با عدم امكان يا عسر.

مباح بودن مكان غسل ميت

و اقوى لزوم مباح بودن مكان غسل است.
3 . كفن و تكفين

س . احكام كفن نمودن ميّت را بيان فرماييد.

ج . واجب است كفن نمودن به سه پارچه و آن «پيراهن» و «لُنگ» و «لفّافه» است كه آن را «سرتاسرى» مى نامند.و شرط است در پيراهن كه از شانه تا نصف ساق را بپوشاند، و در لنگ، آن كه ميان ناف و زانو را فراگرفته باشد، و در لفّافه، آن كه از طول اين قدر زياد باشد كه دو سر

1 . به نحوى كه در مكانِ غسلهاى ديگر مقرّر است.

استقبال هنگام غسل دادن

و امّا استقبال در حال غسل، پس اظهر استحباب آن است اگر چه احوط است. و ظاهر، بلكه مقطوع آن است كه تا حال فراغ از غسل، استقبالْ، به وجه و باطن قدمين است و بعد از فراغ تا وقت وضع در قبر، به يك صورت است.

استيذان در پاره كردن پيراهن ميت

و احوط استيذان از اهل اذن است در پاره كردن پيراهن ميّت براى بيرون آوردن از زير، در حال غسل يا بعد از آن، كه مستحبّ است كه به پاره كردن باشد در صورت حاجت و بيرون آورده شود از پايين ميّت.

بعضى از مستحبّات و مكروهات غسل ميّت

و ستر عورت ميّت از غير ناظرى كه حرام است بر او نظر، واجب نيست، بلكه مستحب است.و در هر يك از غسلهاى سه گانه، مستحبّ است شستن هر عضوى از ميّت سه مرتبه و بعد از هر غسلى از غسلهاى سه گانه، مستحبّ است شستن غاسل دستهاى خود را تا مرفق.و مستحب است بدن ميّت را خشك نمايد از آب غسل بعد از اغسال سه گانه وقبل از تكفين.و مكروه است گرفتن ناخن ميّت و ترجيل موى او و ازاله كردن مقدارى كه لازم نباشد مقدّمتاً براى غسل، بلكه احتياط در ترك آن است، مگر در صورت مانع بودن از غسل مغسول.كفن را توان بست و از عرض اين قدر زياد باشد كه بر روى هم بيفتد دو طرف آن. و احوط در پيراهن، بلند بودن آن است تا به قدم و در لنگ، پوشانيدن آن است از سينه تا به قدم.لكن احوط و اظهر آن است كه زايد بر قدر واجب را، بدون اذن كبارِ ورثه نكند چنانچه اگر صغير داشته باشد از مال صغير برندارند.

س . اگر مقدور نشود به سه پارچه، تكليف چيست؟

ج . اكتفا به آنچه مقدور است نمايد، بلكه اگر هيچ مقدور نشود مگر پوشانيدن عورتين، واجب است در اين حال عورتينِ تنها را بپوشاند.

3 . کفن و تکفین

كيفيت تكفين

س . كيفيت كفن كردن را بيان فرماييد.

ج . طريقه اش آن است كه لنگ، مقدّم بر پيراهن و پيراهن مقدّم بر لّفافه باشد.و احوط آن است كه هر يك از سه پارچه بپوشاند آنچه را كه در زير آن است.

بعضى از شرايط كفن

و جايز نيست مغصوب بودن و نجس بودن و حرير بودن، و احتياط آن است كه از پوست نباشد، هرچند آن حيوان، تذكيه شده و مأكول اللحم باشد.
1 . بلكه احـوط در پيراهن و لنگ و سوّمى، آن است كـه مذكـور شد؛ و افضل آن است كه بـه عبارت «احوط» مذكور مى شود با رعايت صدق عـرفى لنگ و مئزر.

2 . يعنى از مذكورات خاصّه اگر چه صدقِ اسمِ يكى از سه قطعه نكند، اگر چه ستر عورت، اهمّ است.

3 . بلكه لازم است در صورتى كه آنچه در زير است اقلّ واجب است، و لازم نيست در غير اين صورت بنا بر اظهر در مقدار؛ بلكه احوط و اظهر در هر يك از سه پارچه، ساتر بودن است.

4 . اگر چه معفوٌّ عنه در نماز باشد بنا بر احوط.

5 . يعنى حرير محض كه ممنوع است براى مرد و احوط در تكفين زن اجتناب آن است.

6 . بلكه صدق جامه نمايد اگر چه از پشم و مو و كُرْكِ مأكول اللحم باشد. و اجزاى غير ماكول اللحم، مانند پوست ماكول اللحم مى باشد در حكم تكفين و در احتياط مذكور.و همه اينها در حال اختيار است؛ و امّا در حال اضطرار، پس احوط تكفين و ستر عورت به اينها غير از مغصوب است با رعايت اذن ذوى الحقوق.

خروج كفن از اصل مال

س . كفن واجب را، از اصل مال بر مى دارند، يا از ثلث؟

ج . از اصل مال بر مى دارند هرچند مديون باشد، مگر زن كه كفن او بر ذمّه شوهر است هر چند زن مال دار باشد،و احوط اخراج از تركه زن است اگر زايد بر مستثنياتِ دين ندارد.

حنوط

و واجب است بعد از غسل، «حنوط كردن»؛ و آن مسّ نمودن هفت موضع سجود است به كافور؛ و كفايت مى كند در آن، مسمّى. و اين حنوط مخصوص از براى ميّتى است كه مُحرِم نباشد و اگر مُحرِم باشد، بوى خوش ابداً نزديك او نبرند، مگر آن كه بعد از طواف، مرده باشد كه در اين صورت، قول به جواز، خالى از قوّت نيست.
1 . اگر ممكن نشد تكفين، احتياط در ستر عورت ترك نشود.و در صورت دوران امر بين مذكورات، احوط تقديم پوست بدون اهانت و نجاست معفوّه در نماز و حرير زن، بر غير است. و در بين اين سه، محتمل است تقديم غير پوست بى اهانت در پوست و غير؛ و در غير اينها، احوط تقديم نجس است بر حريرِ محض و غيرماكول كه نجس نباشد و اظهر تخيير بين اين دو است. و ظاهر، تقديم حرير است بر نجس از غير ماكول. و تقديم نجاست غير عينيّه بر عينيّه و قليله بر كثيره و غيرِ موجب هتك بر موجب، خالى از وجه نيست.

2 . احوط جمع بين مسح و وضع است.

3 . و همچنين غُسل با آب كافور.

4 . اظهر كفايت طواف زيارت است در سقوط اين حكمِ مُحرم.

خروج نجاست از ميّت هنگام غسل يا بعد آن

مسأله: چنانچه از ميّت نجاستى بعد از غسل يا در اثناى آن خارج شود، كافى است شستن آن نجاست، و غُسل يا بعض آن اعاده نمى شود بدون فرق بين انحاى نجاست خبثيّه و حدثيّه.و اگر خروج نجاست، بعد از تكفين باشد، احوط غَسل بدن و كفن است يا تبديل آن، مادام [ كه ] متعذّر نباشد و در قبر گذاشته نشود، اگر چه عدم وجوب و اكتفاى به قطع كردن نجاست از كفنِ غيرِ ساتر عورت، خالى از وجه نيست.و اگر بعد از وضع در قبر خارج شود، جايز است اكتفا به بريدن متنجّس از كفن،و جايز است شستن بدن و كفن يا تبديل آن در صورت عدم استلزام محذورى از قبيل هتك ميّت.و در صورت تفاحش نجاست و كثرت مقطوع، بر تقدير قَرْض، يا فقد ساترِ عورت، احوط اكتفا به ممكن از تبديل يا شستن است.و در صورت عدم امكان هر دو يا تعذّر آنها و دوران امر بين برهنگىِ مذكور، يا باقى گذاشتن نجاست كفن، احوط رعايت اقرب به محافظت بر ميّت است از انهتاك به نجاست خاصّه يا برهنگى مذكور.

بودن كفَن زوجه بر زوج

مسأله: كفن زوجه بر زوجِ موسِر است. و اظهر عدم فرق بين اقسام زوجه است از حيث: آزادى و كنيزى، و ناشزه و غير آن، و دائمه و منقطعه، و صغيره و كبيره، مدخول بها و غيرها، و مجنونه و عاقله، و معتدّه در عده طلاق رجعى، نه بائن و نه محلّله.و احوط لحوق ساير مصارف تجهيزات است به كفن، از قبيل: سدر و كافور و آب غسل و لوازم واجبه دفن.و احوط توافق زوج با ورثه زوجه است در صورت يسار زوجه، به مصالحه و رعايت احتمال استحقاق بر زوج و عدم آن ؛ و در صورت عدم تمكّن زوج اصلا يعنى نداشته باشد زايد بر مستثنى براى مُعْسر را حتّى با آنچه از زوجه به او به ارث رسيده باشد، همچنين اگر محجور باشد به سبب افلاس، اظهر اين است كه كفن، از تركه زوجه است.سقوط كفن با عدم تمكّن زوج حتّى از تركه زوجه، وجهى ندارد؛ و در صورت تمكّن زوج از بعضِ كفن، واجب است مقدور، بر زوج و غير مقدور، از تركه زوجه و محتمل در صورت زايد از مستثنيات بودن است مزاحمتِ وجوبِ كفن با ساير واجبات ماليّة از انفاق و اداى ديون بر زوج. و محتمل است لحوق آن به نفقه عيال در يك شب و روز بنا بر احتياط لزوماً ترك نشود.و احوط تأخير دفن است تا آخر زمان امكان بدون انهتاك در صورت احتمال تجدّد يسار زوج يا تحصيل تركه زوجه، يا پيدا شدن باذِل، و در صورت لحوق اين امور بر دفن، تأمل است. و رعايت اشدّ از مرتبه هتك يا احترام، خالى از وجه نيست در نبش قبر و در برهنه بودن ميّت. و با مرهون بودن مال زوج، وجوب ندارد بنا بر اظهر الا آن مقدارى كه ممكن است تحصيل آن از زايد بر قدر دَين، چنانچه در انفاق واجب است.و در صورت اقتران موت زوجين، كفن زوجه از مال خودش است نه از مال زوج، به خلاف صورت سبق موت زوجه، كه كفن، از مال زوج است.و اگر يك كفن بيش ندارد، خودش مقدّم است بر كفن زوجه، مانند ساير ديون در صورتى كه موتش، قبل از دفن زوجه واقع شود. اگر متبرّعى از مال خود كفن را داد، از زوج ساقط است.

كفن واجب النفقه و عبد

و بر شخص، كفنِ واجب النفقه از اقارب، نيست. و كفن مملوك، بر مالك است در همه اقسام مملوك، و آن كه بعض او محرّر است بر حسب مقدار مملوك، استحقاق كفن بر مالك دارد و همچنين رعايت نسبت در مالكهاى شركا مى شود؛ و در اَمه مزوّجه، تأمل است در استحقاق بر مالك يا زوج، و احتياط در توافق به صلح است.

كفن از اصل مال اخراج مى شود

و كفن شخص، از اصل تركه او مأخوذ است قبل از دين و وصايا و ميراث؛ و همچنين، غير كفن از لوازم تجهيز و محتمل است تقديمش بر حق مرتهن و مجنىّ عليه و غرماى مفلّس؛ و تقديم در اخير، اظهر است؛ [ و ] احوط رعايت مذكور و حق ميّت است.و اگر [ به ] قدر كفن نگذاشته و واجب التكفين از مال شخصى نيست، وجوب تكفين ساقط است و جايز است برهنه دفن شود، مگر كسى از مسلمانها بذل نمايد. و همچنين، ساير اموالى كه قبل از دفن بايد صرف شود از سدر و كافور و امثال آنها.و احتياط مناسب از قبيل استرضاى دُيّان و ورثه در غير كفن از واجباتِ تجهيز ترك نشود.

سقوط بعض اجزاى ميت

اگر چيزى از اجزاى ميّت ساقط شود، در كفن او گذاشته مى شود بعد از تغسيل آنچه محتاج به غسل است.

مستحبّات غسل ميّت

در ذكر جمله اى از مستحبّات معروفه غسل ميّت كه احوط آن است كه به رجاى ثواب به جا آورده شوند:

وضو دادن ميّت؛ محل تغسيل، مرتفع و محلّ پاهاى ميّت منحدر باشد؛ رو به قبله گذاشته شود در حال تغسيل مانند محتضر؛ در زير سايه غسل دهند؛ پيراهن او را شكافته و از طرف پاهاى ميّت بيرون آورند؛ ستر عورتين ميّت با عدم ناظر محترم شود؛ انگشتهاى ميّت تليين شود با رفق به او؛ قبل از تغسيل، سر و جسد ميّت را با زعوه سدر بشويند و فرج او را با اشنان؛ و دستهاى ميّت را شستشو دهند سه مرتبه، ابتداى به طرف راست سر، در تغسيل نمايند قبل از طرف چپ سر؛ در هر غسلى هر عضوى را سه مرتبه بشويند؛ مسح نمايند شكم ميّت را قبل از غسل اوّل و دوم با رفق در غير حامل؛ غسل دهنده در طرف راست ميّت بايستد؛ حفيره اى رو به قبله حفر نمايند براى سرازيرى آب غسل در آن محلّ، بدن ميّت را خشك نمايند بعد از انجام غسل آخر با جامه اى.

مكروهات غسل ميّت

و مكروه است نشاندن ميّت در حال تغسيل؛ و بريدن ناخنها و موهاى ميّت؛ و اين كه در زير پاهاى غسل دهنده او را قرار دهند در حال غسل، و ارسال آب غسل در محل بول و غايط بلكه مطلق بالوعه نجاسات بنا بر احوط.

مستحبّات كفن

در مستحبّات كفن و لواحق آن كه به رجاى ثواب به جا آورده مى شود، اگر چه ثابت است استحباب جمله اى:

[ از آن جمله اين كه ] غسل دهنده قبل از تكفين، غسل نمايد يا وضو بگيرد؛ زياد شود براى مرد، «بُرد يمانى عبرى» و پارچه خامسه براى به هم پيچيدن دو رانِ ميّت كه طول آن سه ذراع و عرض آن يك شبر باشد؛ زياد شود «عمامه» براى

irandl130 بازدید : 42 جمعه 14 مرداد 1390 نظرات (0)


3 . استحاضه و احكام آن

انواع استحاضه

س . استحاضه بر چند قسم است؟

ج . بر سه قسم است: «قليله» و «متوسّطه» و «كثيره».

س . «قليله» به چه شناخته مى شود؟

ج . شناختن آن به اين نحو است كه قدرى پنبه در فرج مى گذارد و اگر خون به اين برسد ولكن آن را فرا نگيرد، قليله است.

س . «متوسّطه» چه نوع است؟

ج . طريقه [ شناختن ] متوسّطه اين است كه خون در پنبه فرو رود و از آن نگذرد؛ و احوط آن است كه اگر خون پنبه را فراگيرد به نحوى كه از جانب باطن كه داخل است به جانب ظاهر كه خارج است، خون سرايت كند، احكام كثيره را مرتّب دارد.

س . كثيره به چه نوع است؟

ج . به اين نوع است كه خون از پنبه بگذرد وبه كهنه برسد، چه آن كه از كهنه بگذرد، يا نگذرد.

1 . يعنى در داخل پنبه فرو نرود.

2 . لازم نيست رعايت اين احتياط در فرض بعيد انفكاك غمس از مرتبه اى از سيلان.
حكم قليله

س . در قليله، غسل و وضو واجب است يا نه؟

ج . غسل واجب نيست ولكن وضو، لازم است از براى هر نماز واجبى. و اگر بخواهد نافله كند، هر نمازى را بايد به يك وضو به عمل آورد.

حكم متوسطه

و در قسم دوم كه متوسّطه است، يك غسل واجب مى شود از براى نماز صبح اگر متوّسطه قبل از نماز صبح شود. و اگر بعد از نماز صبح و پيش از نماز ظهر يا عشامتوسّطه بشود، غسل كند؛ و واجب است وضو از براى هر نماز واجب و شرط است در هر نماز سنّت.

حكم كثيره

و در قسم سوّم كه كثيره است، سه غسل واجب مى شود: يكى از براى نماز صبح؛ و يكى از براى نماز ظهر و عصر كه جمع كند ميان هر دو؛ و يكى از براى مغرب و عشا كه جمع كند نيز ميان هر دو، و اگر خواهد هر نمازى را به يك غسل كند، جايز است؛ و احوط وضو گرفتن با هر يك از اغسال است.

1 . و احوط است تبديل قُطْنه و هر چه ملوّث باشد اگر چه در ظاهر نباشد، يا تطهير آنها. و تطهير ظاهر فرج در صورت تلوّث، لازم است.

2 . وجوب تبديل قطنه متلوّثه و ابدال كهنه كه متلوّث شده باشد، يا تطهير آنها بعد از شستن ظاهر فرج، موافق احتياط در اين قسم است؛ و وجوب وضو براى هر نماز، خالى از وجه نيست.

3 . يعنى هر نماز واجب قبل از صبح آينده اگر چه قطع شود قبل از وقت نماز، پس به مجرّد نفوذ، واجب مى شود يك غسل براى نمازهاى بعدى اگر چه قطع شود تا قبل از صبح آينده. و همچنين اگر ترك شود نسياناً يا عصياناً بعد از نفوذ، قبل از نماز واجب، بايد نماز بعدى را با غسل بخواند، اگر چه قبلاً قطع شده باشد. در واجب بودن وضو از براى هر يك از نماز عصر و عشا، خلاف است و احوط عدم ترك است.و واجب بودن غسل و وضو در قسم گذشته، در حالتى است كه خونى كه باعث غسل يا وضو مى شود پيش از نماز به هم رسد هر چند در غير وقتِ آن نماز باشد به شرط آن كه غسل يا وضو به عمل نياورده باشد از براى خون بعد از ديدن آن.

تبدّل استحاضه

ولكن آنچه ذكر شد در حكم سه قسم، در وقتى است كه خون، به يك نسبت باشد؛ پس اگر تبديل روى دهد، مثل آن كه كثرت به قلّت برگردد، يا قلّت به كثرت برگردد، حكم بر مى گردد؛ پس اگر پيش از غسل نمودن از براى نماز صبح، كثرت برگردد به قلّت، اكتفا مى كند به يك غسل؛ و اگر پيش از غسل ظهرين، برگردد كثرت به قلَّت، كفايت مى كند دو غسل؛ چنانچه اگر بعد از نماز صبح، قلَّت برگردد به كثرت، دو غسل خواهد بود در آن روز؛ و اگر بعد از نماز ظهرين چنين شد، يك غسل مى كند؛ و اگر بعد از نماز صبح، قلّت برگردد به توسّط در آن روز، احوط غسل كردن است، چنانچه پيش گذشت.

تجديد اعمال نزد انقطاع استحاضه

و احوط آن است كه از براى رفع ناخوشىِ استحاضه در جايى كه موجب وضو بود، وضو، و در جايى كه موجب غسل بود، غسل نمايد، مثل آن كه هرگاه وضو يا غسل نمود و پيش از نماز كردن دانست از حال خود، كه ديگر خون نخواهد ديد و رفع ناخوشى او خواهد شد، اعاده نمايد آنچه نموده بود در اوّل از وضو يا غسل.

1. پس قطع بشود يا نه و عود كند يا نه، فرقى ندارد، بلكه به مجرّد حدوث آن قبل از نماز، بايد وظيفه واجبه در وقتش عملى شود. و اظهر و احوط در حادث در اثناى نماز، لحوق به حادث قبل از آن است.
لزوم استبرا و تطهير و مبادرت و تحفظ بر مستحاضه

س . آيا واجب است بر مستحاضه استبرا كردن يا نه؟

ج . واجب است و بايد اين كه پنبه بر خود بردارد به قدرى كه متعارف است در معلوم شدن حال او، به آن قدر صبر نمايد و بعد به مقتضاى آن، عمل نمايد: از منقطع شدن خون، يا قليله بودن آن؛ يا متوسّطه بودن، يا كثيره بودن.و همچنين واجب است ـ على الاحوط ـ كه از براى هر نماز، عوض نمايد پنبه را، يا بشويد آن را اگر نجس شده باشد؛ و همچنين بشويد ظاهر فرج را اگر نجس شده باشد، بلكه احوط عوض نمودن كهنه يا شستن آن است هرگاه ملوّث به خون شده باشد.و بعد از غسل، بلكه وضو، نماز را تأخير نكند و اهتمام نمايد در حفظ نمودن خود را از بيرون آمدن خون مادامى كه متضرّر نشود؛ و اگر متضرّر شود، واجب نيست.

حكم مستحاضه در حدث ميان غسل

و اگر در بين غسل، حدث اصغر از او صادر شود، احتياط شديد آن است كه استيناف غسل كند به قصد آنچه بر او است از اتمام يا غسل تامّ، و وضو بسازد.
1. مگر آن كه معلوم شود كه انقطاع، قبل از شروع در وظيفه بوده.

2. با تمكّن؛ وگرنه احتياط مى نمايد به عمل يقينى به رعايت اَسوءِ الحالين المحتملين يا حالات محتمله مگر آن كه حالت سابقه، معلوم باشد كه مى تواند به همان، عمل نمايد. و اگر اختبار ممكن بود و ترك كرده و عملى به جا آورده با قصد قربت و مطابق واقع شد، صحيح است.

3. به نحو وجوب، چنانكه گذشت.

4. و اگر نماز شب را با غسل صحيح بخواند، تأخير نمايد نماز شب را تا متصل به نماز صبح شود. و اگر قبل از شروع در وضو، قطع شود و بداند كه عود نمى كند تا وقتى، مى تواند تأخير نمايد تا وقتى كه تا فراغ از نماز خون نمى بيند در آن وقت.

5. با نگهدارى پنبه و استشفار؛ و اگر مسامحه كرد و خون از اين جهت خارج شد، احتياط به اعاده مى نمايد در نماز و مقدماتش.

6. يعنى وجوباً.و اگر حدث اكبر در اثناى غسل واقع شود: اگر همان حدثى كه رفع آن را مى كرد، واقع شود، اعاده غسل نمايد به شرط عدم استمرار؛ و اگر غير آن واقع شود، غسل باطل نمى شود، و جايز است استيناف غسل براى رفع هر دو حدث، و وضو مى سازد اگر حادث، جنابت نباشد.
1 . على الاحوط بعد از تطهير ظاهر و در صورتِ انقطاع قبل از غسل.

2 . بعد از وقوع در اثناى غسل؛ و همچنين اعاده نمايد نماز و مقدّمات آن را در صورت رؤيت قبل از اتمام نماز على الاحوط. و احوط تأخير نماز و مقدّمات آن است تا زمانى كه مى داند انقطاع خون را در آن زمان، چه بُرء باشد، چه فترت داشته.

3 . لكن رعايت ترك تأخير نماز بشود اگر چه به استيناف و اتيان به يك غسل به قصد تمام آنچه در ذمّه است از استحاضه و جنابت يا مسّ ميت.

irandl130 بازدید : 71 جمعه 14 مرداد 1390 نظرات (0)


2 . نفاس و احكام آن

س . كيفيّت «نفاس» را بيان فرماييد.

ج . «نفاس» خونى است كه در وقت زاييدن، از زنان مى آيد، خواه همراه طفل بيايد، خواه بعد از آن، خواه هر دو وقت، به شرط آن كه كمتر از ده روز باشد كه هرگاه ده روز از زاييدن گذشته باشد و بعد از آن خون ببيند، نفاس نخواهد بود.و فرقى نيست ميان آن كه طفل، تمام متولّد شده باشد، يا تمام نشده، سقط شود هر چند مضغه باشد، بلكه علقه به شرط آن كه علم به هم رساند به اين كه آن، مبدء انسان است، يا آن كه چهار قابله شهادت دهند بر آن.و نطفه و علقه مشتبهه اعتبار ندارد؛ و همچنين مجرّد زاييدن هرگاه خون نبيند؛ و نه خون پيش از زاييدن، هر چند به قدر لحظه باشد.و از براى اقلّ نفاس، تحديدى نيست، پس ممكن است، به قدر لحظه باشد، و اكثر آن، ده روز است؛ و احوط جمع است ميان افعال مستحاضه و تروك نفساء تا

1 . بلكه اظهر، وجوب وضو است. و براى مستحبِّ مشروط، وجوب غسل و وضو، شرطى است.

2 . غير غسل جنابت.

3 . و شرط نيست در صحّت غسل، وضو، بلكه مى تواند داخل شود با غسل در مشروطِ به رفع [ حدث ] اكبر فقط، مثل دخول مساجد، و داخل نمى شود بدون وضو در مشروطِ به رفعِ هر دو حدث، مثل نماز و مسّ كتابت.

4 . در غير تقدير اكثريّت ده روز براى نفاس، محل تأمل است.

5 . با اين شرط هم رعايت احتياط بشود.

6 . اين احتياط تا هيجده روز، استحبابى و مؤكّد است.
هيجده روز و آن نفاس غير صاحب عادت مستقرّه است و يا عادتش بر ده روز است، چه بر ده روز منقطع شود، چه بگذرد. و صاحب عادت مستقرّه، نفاس او، به قدر عادت اوست(1) و اما اگر از ده بگذرد، عادَت او نفاس است و تتمّه استحاضه؛ و بهتر آن است كه تا ده روز نيز نفاس قرار دهد.ولكن آنچه ذكر شد از آن كه عادت را نفاس قرار دهد، يا ده روز را، وقتى است كه در اوّل و آخر، خون ببيند، يا تمام مدّت مذكوره، به خلاف آن كه اگر در يكى از اوّل يا آخر يا وسط خون ديد، نفاس او مقدار ديدن خون است .چنانچه اگر در وسط و آخر يا اول و وسط خون ببيند نفاس آن، طرفين و آنچه زمان مابين آن است خواهد بود، پس كسى كه عادت او هشت روز [ باشد ] و در اوّل و آخر خون ببيند، تمام، نفاس است.و اگر در اول و چهارم يا پنجم و هشتم خون ديد، چهار روز نفاس خواهد بود.چنانچه اگر نديده مگر يك روز از اين روزها را، نفاسِ آن، مختصّ به مقدار ديدن

1 . در صورت تجاوز از ده روز يا آن كه عادتش ده روز باشد، والاّ تمامِ ده روز، نفاس است على الاظهر. و احتياط در زايد بر عادت تا ده روز كه فرض شده است، ترك نشود ندباً در جمع بين تروك حايض و اعمال مستحاضه.

2 . محلّ تأمل است و امّا احتياط از عشره تا ثمانية عشر، پس ندبى است، چنانكه گذشت.

3 . در نقاى متخلّل بين دو خونِ نفاس، يا آن كه يكى نفاس و ديگرى حيض باشد، مقدّم بر نفاس يا متأخّر از آن، با امكان طهر بودن و نفاس بودن، يا حيض بودن و عدم تعيين يكى از آنها، چنانچه معيّن است در خون داخل ده روز از ولادت.و با كمتر بودن نقاء از ده روز، احتياطاً جمع بين تروك حايض و اعمال مستحاضه نمايد.

و اما حدّ ده روز نفاس، ليله اخيره خارج است و ليله اولى نفاس و غيرِ محسوب از عشره است، و در صورت ولادت در اثناى روز، تلفيق مى شود با روز يازدهم نه از شب آن، تا ده روز ملفّق تمامى محكوم به نفاس خواهد بود و شبهاى متوسّط، محكوم به نفاس است.و مبدأ حساب، تماميّت ولادت است، نه شروع در آن، اگر چه طول بكشد و خون در آن زمان، به حكم نفاس باشد.خون خواهد بود.و اگر در چهارم ـ مثلاً ـ خون ديد و از عادت گذشت و بر ده منقطع شد، از چهارم تا دهم نفاس است.و مثل آن است كه شنيدى، حال مبتدئه و مضطربه[ است ] تا ده روز.و هر چيزى كه بر حايض مى باشد از حرام و واجب و مستحبّ و مكروه، بر نفساء نيز چنين است.

تعداد صفحات : 148

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
  • جمعه 08 ارديبهشت 1391
  • پنجشنبه 7 ارديبهشت 1391
  • شنبه 02 ارديبهشت 1391
  • شنبه 2 ارديبهشت 1391
  • چهارشنبه 30 فروردين 1391
  • سه شنبه 29 فروردين 1391
  • دوشنبه 28 فروردين 1391
  • سه شنبه 9 اسفند 1390
  • شنبه 22 بهمن 1390
  • يکشنبه 2 بهمن 1390
  • سه شنبه 13 دی 1390
  • سه شنبه 6 دی 1390
  • شنبه 3 دی 1390
  • يکشنبه 27 آذر 1390
  • جمعه 25 آذر 1390
  • شنبه 5 آذر 1390
  • چهارشنبه 25 آبان 1390
  • سه شنبه 24 آبان 1390
  • چهارشنبه 18 آبان 1390
  • چهارشنبه 20 مهر 1390
  • سه شنبه 19 مهر 1390
  • دوشنبه 18 مهر 1390
  • يکشنبه 17 مهر 1390
  • شنبه 16 مهر 1390
  • جمعه 15 مهر 1390
  • پنجشنبه 14 مهر 1390
  • دوشنبه 11 مهر 1390
  • يکشنبه 10 مهر 1390
  • شنبه 9 مهر 1390
  • چهارشنبه 6 مهر 1390
  • سه شنبه 5 مهر 1390
  • دوشنبه 4 مهر 1390
  • يکشنبه 3 مهر 1390
  • شنبه 2 مهر 1390
  • جمعه 1 مهر 1390
  • پنجشنبه 31 شهريور 1390
  • چهارشنبه 30 شهريور 1390
  • سه شنبه 29 شهريور 1390
  • دوشنبه 28 شهريور 1390
  • يکشنبه 27 شهريور 1390
  • شنبه 26 شهريور 1390
  • جمعه 25 شهريور 1390
  • پنجشنبه 24 شهريور 1390
  • چهارشنبه 23 شهريور 1390
  • دوشنبه 21 شهريور 1390
  • يکشنبه 20 شهريور 1390
  • شنبه 19 شهريور 1390
  • جمعه 18 شهريور 1390
  • چهارشنبه 16 شهريور 1390
  • سه شنبه 15 شهريور 1390
  • دوشنبه 14 شهريور 1390
  • يکشنبه 13 شهريور 1390
  • شنبه 12 شهريور 1390
  • جمعه 11 شهريور 1390
  • پنجشنبه 10 شهريور 1390
  • چهارشنبه 9 شهريور 1390
  • سه شنبه 8 شهريور 1390
  • دوشنبه 7 شهريور 1390
  • يکشنبه 6 شهريور 1390
  • شنبه 5 شهريور 1390
  • جمعه 4 شهريور 1390
  • دوشنبه 31 مرداد 1390
  • يکشنبه 30 مرداد 1390
  • شنبه 29 مرداد 1390
  • چهارشنبه 26 مرداد 1390
  • سه شنبه 25 مرداد 1390
  • دوشنبه 24 مرداد 1390
  • شنبه 22 مرداد 1390
  • جمعه 21 مرداد 1390
  • چهارشنبه 19 مرداد 1390
  • سه شنبه 18 مرداد 1390
  • دوشنبه 17 مرداد 1390
  • شنبه 15 مرداد 1390
  • جمعه 14 مرداد 1390
  • پنجشنبه 13 مرداد 1390
  • چهارشنبه 12 مرداد 1390
  • سه شنبه 11 مرداد 1390
  • دوشنبه 10 مرداد 1390
  • يکشنبه 9 مرداد 1390
  • شنبه 8 مرداد 1390
  • جمعه 7 مرداد 1390
  • شنبه 1 مرداد 1390
  • جمعه 31 تير 1390
  • پنجشنبه 30 تير 1390
  • چهارشنبه 29 تير 1390
  • سه شنبه 28 تير 1390
  • دوشنبه 27 تير 1390
  • يکشنبه 26 تير 1390
  • شنبه 25 تير 1390
  • جمعه 24 تير 1390
  • پنجشنبه 23 تير 1390
  • چهارشنبه 22 تير 1390
  • سه شنبه 21 تير 1390
  • يکشنبه 19 تير 1390
  • چهارشنبه 15 تير 1390
  • سه شنبه 14 تير 1390
  • دوشنبه 13 تير 1390
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 235
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 32
  • آی پی دیروز : 39
  • بازدید امروز : 286
  • باردید دیروز : 52
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 695
  • بازدید ماه : 1,737
  • بازدید سال : 10,918
  • بازدید کلی : 529,195
  • کدهای اختصاصی
    پاپ اپ دانلود برنامه گوشی دانلود فیلم و سریال جدید آهنگ جدید برای دانلود دانلود آهنگ بندری